درد مدام


درد مدام

ما با سکوت ، عاطفه ها را شناختیم وقت غروب ، فاصله ها را شناختیم در کوچه های شهر غریبانه ، ناامید دنبال عشق ، میکده ها را شناختیم در بین مردمی که فقط طعنه میزدند ماندیم و دست قائله ها راشاعر:مجتبی پوریوسفی

ما با سکوت ، عاطفه ها را شناختیم
وقت غروب ، فاصله ها را شناختیم

در کوچه های شهر غریبانه ، ناامید
دنبال عشق ، میکده ها را شناختیم

در بین مردمی که فقط طعنه میزدند
ماندیم و دست قائله ها را شناختیم

قبل از شروع قصه ی شیرین روزگار
آن روی تلخ واقعه ها را شناختیم

وقتی سکوت بود و شب و آسمان و من
آواز گرم حنجره ها را شناختیم

بعداز هزار واهمه ، آرام تر شدیم
اما چه دیر ، معرکه ها را شناختیم

دنیا اگر چه خانه ی دردِ مدام ماست
جانا بیا که مرحله ها را شناختیم...

سروده شده در ۳ فروردین ۹۹ در شبهای قرینطینه ی خانگی از درد از دست دادن عزیزان و تلخی دنیای دون ...
تقدیم به ساحت قدسی صاحب العصر عج

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


استقبال هیات آفریقای جنوبی از رای جدید لاهه درباره غزه