غروبی در محله بدنام
دسته: رمان و داستان ایرانیچرا به فاحشهخانه رفتم ؟ - در یک غروب پاییز ، غروبی به رنگ افسردگیها و به طعم غریبیها، آن زمان که در خانه مان...
چرا به فاحشهخانه رفتم ؟
در یک غروب پاییز ، غروبی به رنگ افسردگیها و به طعم غریبیها، آن زمان که در خانه ماندن دلتنگی میآورد و انسان به ناچار قدم از خانه بیرون میگذارد ، من برای تکمیل تحقیقات خود پیرامون فحشاء و علل انحراف دختران و زنان ، به یک فاحشهخانه رفتم و این نوشتهها که هماکنون در مقابل شما قرار دارد برداشتهای من از آن غروب پاییزی است.
طبقه بندی خانمها
در فاحشهخانه ، جائی که مشتی انسان، بر اثر عواملی به ناچار مجبور به تنفروشی هستند، میتوان خانمها و انسانهایش را به سه طبقه تقسیم کرد: طبقه اول خانههای لوکس و گرانقیمتی که مجهز به وسایل خنککننده و گرمکننده و دیگر تشکیلات است. در این خانهها زنانی به سر میبرند که تازه قدم به فاحشهخانه گذاشتهاند و هنوز رنگ و بوئی و طراوتی دارند، این خانهها...
حق تکثیر: تهران، الهام
در یک غروب پاییز ، غروبی به رنگ افسردگیها و به طعم غریبیها، آن زمان که در خانه ماندن دلتنگی میآورد و انسان به ناچار قدم از خانه بیرون میگذارد ، من برای تکمیل تحقیقات خود پیرامون فحشاء و علل انحراف دختران و زنان ، به یک فاحشهخانه رفتم و این نوشتهها که هماکنون در مقابل شما قرار دارد برداشتهای من از آن غروب پاییزی است.
طبقه بندی خانمها
در فاحشهخانه ، جائی که مشتی انسان، بر اثر عواملی به ناچار مجبور به تنفروشی هستند، میتوان خانمها و انسانهایش را به سه طبقه تقسیم کرد: طبقه اول خانههای لوکس و گرانقیمتی که مجهز به وسایل خنککننده و گرمکننده و دیگر تشکیلات است. در این خانهها زنانی به سر میبرند که تازه قدم به فاحشهخانه گذاشتهاند و هنوز رنگ و بوئی و طراوتی دارند، این خانهها...
حق تکثیر: تهران، الهام