از تبار نور


از تبار نور

تو از قبیله ی نور و تبارِ خورشیدی به فصلِ مرده ی چشمم تو روح بخشیدی شبیه خنده ی بعد از ترانه ی باران تو آمدی و چو رنگین کمان درخشیدی کسی کنارِ تو هرگز غروب را دیده؟ بجایِ اشکِ غم حتی ستارهشاعر:شهاب مهری

تو از قبیله ی نور و تبارِ خورشیدی
به فصلِ مرده ی چشمم تو روح بخشیدی

شبیه خنده ی بعد از ترانه ی باران
تو آمدی و چو رنگین کمان درخشیدی

کسی کنارِ تو هرگز غروب را دیده؟
بجایِ اشکِ غم حتی ستاره باریدی

گُلِ همیشه بهار از گِلِ تو سرسبز است
خزان شکوفه زده لحظه ای که خندیدی

نگاهِ روشنِ تو نقشِ طاق بستان است
هزار و پانصد و اَندی به پارس تابیدی

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


عکس های جنجالی و برهنه سارا و نیکا در استخر مختلط