شاید


شاید

شاید که تو باز آمدی ، از پشت این دیوارها دیدار من، رویای تو ، در حسرت آن سالها روزی که رفتی گم شدم، در خاطرات و یادها رفتی و میسوزم من از ، نابودی آمالها من باورت کردم ولی ،  رویای تو با منشاعر:ندا پویان مهر

شاید که تو باز آمدی ، از پشت این دیوارها
دیدار من، رویای تو ، در حسرت آن سالها

روزی که رفتی گم شدم، در خاطرات و یادها
رفتی و میسوزم من از ، نابودی آمالها

من باورت کردم ولی ، رویای تو با من نبود
احساس سبزم بیش از این، دیگر به کام من نبود

شاید دوباره دیدمت، دیدم که تو خامم شدی
دیدم که تو در جان خود ، یکباره در رامم شدی

غم با دلم همخانه شد، در هر نگاهم سوز و آه
گویی ، تو را میجویدت ، ای قبله و ای تکیه گاه

آری چنان دیوانه ام ، در غربت دیدار تو
هر دم بروی آینه ، دیدم من آن رخسار تو

در خواب میبینم تو را، نقش نگارت میکشم
دائم‌ من از ویرانیت، چشم خمارت میکشم

باید تو را پیداکنم ، باز از دلی خود باخته
این فاصله شاید تو را، از نو دوباره ساخته

ندا پویان مهر ۹۸...
..

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


متن برای فارغ التحصیلی پیش دبستانی