عشق تر از عشق

بیش از این ، عشق پیدا نمی شود اینگونه که من، کس شیدا نمی شود از باده مهرت چنان مستانه نوشیدم که یک چکه در کوزه پیدا نمی شود فر ز فرهاد و مجنون، بخدا منم من ای فسانه که چون تو کسی با هم شیرین وشاعر:شهرام سپهری

بیش از این ، عشق پیدا نمی شود
اینگونه که من، کس شیدا نمی شود

از باده مهرت چنان مستانه نوشیدم
که یک چکه در کوزه پیدا نمی شود

فر ز فرهاد و مجنون، بخدا منم من ای فسانه
که چون تو کسی با هم شیرین و لیلا نمی شود

کنون که از نژاد دلدادگان بشدم من و کشته دل
عشق مرا بخوان که فسانه چنین شیوا نمی شود

تا چاووش روزگار بر گوش زمانه بخواند
که چون توام نگاری هرگز پیدا نمی شود

پژواک بر آمد ز لب جهانی و آسمانی
بسان من هرگز کسی رسوات نمی شود

بس به آینه هستی هر دم کردم یادت
دیده جز به رخسار تو ام وا نمی شود

این سو ، آنسو همه صدای تو می آید
بزم آوازی جز به آوای تو برپا نمی شود

دلبران خاک و سپهر را آزموده ام من
نازنین ،کس چو توام دلخواه دلربا نمی شود

همه جا بهر جایگهت کاویدم زمین و آسمان را
جای تو جز بر سریر خداوندی دل ما نمی شود

تو مپرس از عشق من که نشود باورت هرگز
چه کنم بلندتر از عشقت دیوار حاشا نمی شود

ای عشق سایه رخت برم بیفکندی
چرا آفتاب روی تو هویدا نمی شود

شنیدم ز آسمان ستاره در گوش ماه بگفت
هیچ تو را بسان من کس شیدا نمی شود

سان مرا بخواهی شیرینم فرمان ز توست
به گیسویت که فرهاد جز آن پیدا نمی شود

دل تر از دلم ، عشق تر از عشقی
سینه بی عشق جای دل ما نمی شود

راز تر از عشقی ، محتاج تر از نیازم
سرانجام این عشق می شود یا نمی شود

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!

عشق تر از عشق

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته