در چار فصل سال زمستان نهفته است
این فصل یخ فسرده بیجان نهفته است
بابا که آب داد و ندارد که نان دهد
حالا به عمق مشق دبستان نهفته است
اقا تو را بخدا خوب واکس میزنم
در عمق چشم کودک حیران نهفته است
حتی برایمان دل خورشید مهربان
در چار میخ خلوت زندان نهفته است
دل خوش نکن به سایه لبخند دلفریب
در پشت سایه دغدغه نان نهفته است
این فصل یخ فسرده بیجان نهفته است
بابا که آب داد و ندارد که نان دهد
حالا به عمق مشق دبستان نهفته است
اقا تو را بخدا خوب واکس میزنم
در عمق چشم کودک حیران نهفته است
حتی برایمان دل خورشید مهربان
در چار میخ خلوت زندان نهفته است
دل خوش نکن به سایه لبخند دلفریب
در پشت سایه دغدغه نان نهفته است