همه فکر دلم در پس دیدار تو بود ، زین گهان ، جان و تنم در ره بیمار تو بود
این جهان در گروی عشق به دیدار تو بود
من ندانم که چه شد
در پس کوچه شب ، دل در گروی عشق تو شد
من ندانم که چه شد ، قلب من مشتاق به دیدار تو شد
جان و دلم ذکر تو شد
چون همین سال ، دگر میگذرد
چون به شب ، شب به سحر میگذرد
دل به تب در پس شب میگذرد ، جسم به لب در دل شب ، زین خاک قبر میگذرد
امیر ضیغمی
این جهان در گروی عشق به دیدار تو بود
من ندانم که چه شد
در پس کوچه شب ، دل در گروی عشق تو شد
من ندانم که چه شد ، قلب من مشتاق به دیدار تو شد
جان و دلم ذکر تو شد
چون همین سال ، دگر میگذرد
چون به شب ، شب به سحر میگذرد
دل به تب در پس شب میگذرد ، جسم به لب در دل شب ، زین خاک قبر میگذرد
امیر ضیغمی