حال ما خوب خراب است ، نمیدانستیم
زندگی همچو سراب است ، نمیدانستیم
دلخوشی... برکه ی آب است ، که خشکیده شده
آرزو... فکر و ثواب است ، که برچیده شده
روزِ خوش ، حال سَبُک ، فِکرِ پریشان نشده
همگی همچو شراب است ، که ممنوعه شده
یکشب اَر غصه ی آسایش فردا نخوریم
یحتمل حیله ی خواب است ، چنین دیده شده
زندگی همچو سراب است ، نمیدانستیم
دلخوشی... برکه ی آب است ، که خشکیده شده
آرزو... فکر و ثواب است ، که برچیده شده
روزِ خوش ، حال سَبُک ، فِکرِ پریشان نشده
همگی همچو شراب است ، که ممنوعه شده
یکشب اَر غصه ی آسایش فردا نخوریم
یحتمل حیله ی خواب است ، چنین دیده شده