فروردین عاشقی به پایان آمد و گویا
دگر ماهی قرمز را نیازی نیست
وگر روزی سر سفره ی دلتنگی
انیسِ لحظه های بی مروّت بود
ولی حالا حضورش را لزومی نیست
اگر با سرد و گرم یار هماهنگ بود
اگر در تُنگ تَنگِ عشق می رقصید
ولی حالا وجودش را خیالی نیست
وگر نقش نگارش را به روی آب
دمادم بوسه بر لب بود
ولی حالا یادش را ، به قلب یار جایی نیست
آه، آری عشق بی رحم است
خزانش زودتر از یک ماه یک فصل است
عشق بی رحم است
عشق ، بی رحم است
دگر ماهی قرمز را نیازی نیست
وگر روزی سر سفره ی دلتنگی
انیسِ لحظه های بی مروّت بود
ولی حالا حضورش را لزومی نیست
اگر با سرد و گرم یار هماهنگ بود
اگر در تُنگ تَنگِ عشق می رقصید
ولی حالا وجودش را خیالی نیست
وگر نقش نگارش را به روی آب
دمادم بوسه بر لب بود
ولی حالا یادش را ، به قلب یار جایی نیست
آه، آری عشق بی رحم است
خزانش زودتر از یک ماه یک فصل است
عشق بی رحم است
عشق ، بی رحم است