فا


فا

فاتحِ مُلک دلم یار جفاکار من است هرچه او حُکم کند وَه که سزاوار من است یارِ ما گرچه زند زخم ، همه روز مرا مادرانه همه شب در پیِ تیمار من است هستی ام او ، که وجودش همه انکار من است هاتفم گفت کهشاعر:محسن صفری

فاتحِ مُلک دلم یار جفاکار من است
هرچه او حُکم کند وَه که سزاوار من است
یارِ ما گرچه زند زخم ، همه روز مرا
مادرانه همه شب در پیِ تیمار من است
هستی ام او ، که وجودش همه انکار من است

هاتفم گفت که تدبیر جهان در ید اوست
ماسوی بود و نبودش گروِ باید اوست
یاد آن روز که ابلیس هم از روی خضوع
همچو یک بنده ی دون سر به زمین ساید اوست
فانیا فاش مکن هر چه ز اسرار من است

فَرّ تو دیده ی کوته نظران کور نمود
هرچه مغرور به تعظیم تو مجبور نمود
یال و کوپالی اگر داشته فرعون همه عمر
معجزت جاه و مقامش همه در گور نمود
هست موسای من و ، پیروی اش کار من است

هرچه حوریّ و مَلَک واله و حیران تو بود
مهر و تسبیح و غبار ره دامان تو بود
یوسف اَر کوکب تابان شده بر تارَک مصر
همچو طفلی تهِ آن چاه زنخدان تو بود
فاش بین ، فاءِ صَنم نقطه ی پرگار من است

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


چه عواملی باعث می‌شود نتیجه انتخابات آمریکا غیرقابل پیش‌بینی باشد؟