گذشتند
از بزرگی ام ،
از گذشتم ،
از سکوتم،
از فریادم،
از آن چه داشتم گذشتند
به آنی که نداشتم ،
به آل اش نمیگذرم
به آنی که دارم ،
به خدایش نمی گذرم
ازخودم ،
از آنی که داشتم نمیگذرم
از آنی که نداشتم و پنداشتم که دارم نمیگذرم
ازآنی که گذاشت تا بگذرم
و نگذاشت که بگذارم نمیگذرم !
از آنی که گذاشت تا بنگرم
و نگذاشت که بیانگارم نمی گذرم !
و شاید روزی گذشتم؟!
از بزرگی ام ،
از گذشتم ،
از سکوتم،
از فریادم،
از آن چه داشتم گذشتند
به آنی که نداشتم ،
به آل اش نمیگذرم
به آنی که دارم ،
به خدایش نمی گذرم
ازخودم ،
از آنی که داشتم نمیگذرم
از آنی که نداشتم و پنداشتم که دارم نمیگذرم
ازآنی که گذاشت تا بگذرم
و نگذاشت که بگذارم نمیگذرم !
از آنی که گذاشت تا بنگرم
و نگذاشت که بیانگارم نمی گذرم !
و شاید روزی گذشتم؟!