برهنه در تن باران می وزد نسیم
رخام واره ی بند بند های بی زر و سیم
هزاران سال فاصله است تا تشنگی های قامتی
تندیس
هبوط رویا در حریر زمرمه های آسمانی
مهردیس
سرشته در
بهشت ارغوانی مست
سریر جام های بلورین
بی غل و غش
تو را چه می شود بهار
که ماه سبز نسیم را می کنی انکار
نه ذوق عندلیب ماند
نه عطر هزاره های پر روشن
نه قدرت اقرار
تو را چه می شود و از چه راست به دور می افتی از نیک پندار
به کهنگی شراب آیه های تلخ وش
تو را چه می شود نسیم که می وزی بر باغ خموده ی خزین
تو را چه می شود که نمی مانی با عاشقان شکوفه های حزین
تو را چه می شود و چرا در این بهاران... چون؟
تو را چه می شود نسیم؟
99/1/14
رخام واره ی بند بند های بی زر و سیم
هزاران سال فاصله است تا تشنگی های قامتی
تندیس
هبوط رویا در حریر زمرمه های آسمانی
مهردیس
سرشته در
بهشت ارغوانی مست
سریر جام های بلورین
بی غل و غش
تو را چه می شود بهار
که ماه سبز نسیم را می کنی انکار
نه ذوق عندلیب ماند
نه عطر هزاره های پر روشن
نه قدرت اقرار
تو را چه می شود و از چه راست به دور می افتی از نیک پندار
به کهنگی شراب آیه های تلخ وش
تو را چه می شود نسیم که می وزی بر باغ خموده ی خزین
تو را چه می شود که نمی مانی با عاشقان شکوفه های حزین
تو را چه می شود و چرا در این بهاران... چون؟
تو را چه می شود نسیم؟
99/1/14