ما را بس


ما را بس

دلبری زهره جبین، ماه لقا ما را بس رخ آن رشک دو صد مهر سما ما را بس نعمتِ دیو دلانْ آنِ شیاطین بادا لقمه ای از کفِ مردان خدا ما رابس صحبت زاغ و زغن مایهء آزار دل است سایه ساری ز پرِ مرغ هماشاعر:مختار وطن پرست





دلبری زهره جبین، ماه لقا ما را بس
رخ آن رشک دو صد مهر سما ما را بس

نعمتِ دیو دلانْ آنِ شیاطین بادا
لقمه ای از کفِ مردان خدا ما رابس

صحبت زاغ و زغن مایهء آزار دل است
سایه ساری ز پرِ مرغ هما ما را بس

آب حیوان و کنارش بکن ارزانی خضر
چشمهء لعل لب شاه بقا ما را بس

نانجیبان جهان جهل و جفا می ورزند
کنف منتجبینِ نجبا ما را بس

گر بیایی پی درمان دل دردآلود
شربتی از لب یاقوت شما ما را بس

نقد جان بر سر بازار وصال آوردیم
گر پذیرند، چنین بیع و شرا ما را بس

نعمت باغ جنان بی تو نیرزد به جُوی
دولت صحبتت ای حور لقا ما را بس

کشور شعر تو را خاتم شاهانه سزاست
گر نگینش بنهی شعر مرا ما را بس


مختار وطن پرست(نگین)

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


اولین واکنش منوچهر هادی به ویدئوی جنجالی یکتا ناصر