خود کرده


خود کرده

خود کرده از آبرو ریزی مگو ، ای گُل عِذارم ، ای نگار رسوا شدن در راه تو ، باشد برایم افتخار بدنامی و آوارگی ، باشد نشانی عشق را من در نگاه اوّلت ، دادم ز کف صبر و قرار از درگهت رانیشاعر:علی احمدی

خود کرده

از آبرو ریزی مگو ، ای گُل عِذارم ، ای نگار
رسوا شدن در راه تو ، باشد برایم افتخار

بدنامی و آوارگی ، باشد نشانی عشق را
من در نگاه اوّلت ، دادم ز کف صبر و قرار

از درگهت رانی مرا ، یا دم به دم خوانی مرا
از عشق گویی یا کُنی ، نفرین و لَعنَم بیشمار

در حسرتت پیرم کُنی ، چون برده زنجیرم کُنی
هر دم تو تحقیرم کُنی ، در عشق باشم استوار

خارم کُنی ، زارم کُنی ، هر روز بر دارم کُنی
از ریشه انکارم کُنی ، یاد تو باشد ماندگار

قهر تو زیباتر کُنَد ، آن چهره عاشق کُشَت
عَفوم مکن زیبای من ، زیباست چشم اشک بار

در این جهان جز عشق تو ، هرگز ندارم هیچ کار
حتّی اگر سهم من از ، این عشق باشد انتظار

خود کرده ای دیوانه ام ، خود کرده را تدبیر نیست
عقل و خِرَد آخر چه سود ، چون عشق باشد کار زار ؟

آنکس که می گوید کمی ، اندیشه کُن در راه عشق
یا دل ندارد یا اگر دارد ، نگردیده شکار


سروده علی احمدی ( بابک حادثه )

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دارم دلبری مانند تو