در میان دایناسورها / پودر جادویی که تو را به واقعیت تبدیل می‌کند


در میان دایناسورها / پودر جادویی که تو را به واقعیت تبدیل می‌کند

مجموعه 8 جلدی «1000 خطر» یا خودت تصمیم می‌گیری داستانی با چند پایان با عناوین مختلف، تألیف میریام مارگراف و ترجمه معصومه پیرانی، توسط انتشارات قاصدک چاپ و منتشر شده است.

به گزارش خبرنگار مهر، مجموعه ۸ جلدی «۱۰۰۰ خطر» یا خودت تصمیم می‌گیری داستانی با چند پایان با عناوین مختلف، تألیف میریام مارگراف و ترجمه معصومه پیرانی، به تازگی در خرداد ۹۹ توسط انتشارات قاصدک چاپ و منتشر شده است.

دومین جلد از این مجموعه ۸ جلدی با عنوان «در میان دایناسورها» درباره پودری اسرارآمیز است که تو و دوستت را تبدیل به دو دایناسور می‌کند و به عصر زندگان می‌برد. دایناسور خشمگین ۷ تنی با سرعت به طرف دایناسور پاپرنده‌ای می‌رود و می‌خواهد با شاخ‌هایش او را به سیخ بکشد و تو در چند قدمی آن‌ها ایستاده‌ای! شاید بعد از آن دایناسورها به سراغ تو بیایید.

در اکثر کتاب‌ها ماجراها برای دیگران پیش می‌آید اما در این کتاب تو و همسفرت در دل ماجراها قرار می‌گیرید و اینکه با چه حوادثی در میان دایناسورها دست و پنجه نرم کنید به تصمیم‌گیری‌هایت بر می‌گردد.

باورت نمی‌شود اما حقیقت دارد، روی جعبه نوشته پودر جادویی! دوستش ساشا می‌گوید: این واقعاً یک پدر جادویی است. پدربزرگم آن را درست کرده است. با آن می‌توانی با یک جهش، به هر مکان و هر زمان که دلت خواست بروی. باورت نمی‌شود و می‌گویی: مزخرف است.

شما در اتاق زیر شیروانی خانه ساشا هستید. ساشا این جعبه کوچک را اینجا بین وسایل قدیمی و شکسته و از میان تار عنکبوت‌ها پیدا کرده است. ساشا به تو نزدیک‌تر می‌شود و در گوشی با لحنی وسوسه‌انگیز می‌گوید: پدربزرگم در این‌باره کتابی نوشته است مطالب کتاب عین واقعیت است. باورت می‌شود او وقتی انسان‌ها چرخ را اختراع کردند آن‌جا بوده. او با کریستف کلمب در کشف قاره امریکا همراه بوده است. اما تو هنوز باورت نمی‌شود و می‌گویی: این‌ها حتماً تخیلات پدربزرگت بوده‌اند. همچنین چیزی ممکن نیست.

ساشا جعبه را باز می‌کند جعبه دو قسمت دارد که یکی با پودری تیره و دیگری با پودری روشن پر شده است. او با هیجان برائت توضیح می‌دهد: من همه نوشته‌های پدربزرگم را خوانده‌ام با پودر تیره می‌توانیم دوباره به زمان حال برگردیم اما حتماً باید مقدار دقیقی از پودر را استفاده کنیم. می‌دانی قسمت هیجان‌انگیز آن کجاست؟ اینکه پودر به طور خودکار تو را تبدیل به یکی از موجودات هم‌عصر آن زمان می‌کند. اگر تو در عصر حجر فرود بیایی، تبدیل به یک انسان اولیه می‌شوی. اگر در روم باستان فرود بیایی، به یک رومی تبدیل می‌شوی...

می‌گویی: شاید یک گلادیاتور؟ و از تصور آن هیجان‌زده می‌گویی خیلی خوب حالا اگر به زمان دایناسورها برگردیم چه می‌شود؟

ساشا می‌گوید: خبر ندارم! اما اگر مقدار کافی از پودر را برای برگشت به زمان حال با خودمان برداریم دیگر چه فرقی می‌کند که ما به چه زمانی می‌رویم، می‌خواهی امتحان کنی؟ ساشا پودر برای سفر بازگشت را در کیفش می‌گذارد و حرکت می‌کند.


به گزارش خبرنگار مهر، مجموعه ۸ جلدی «۱۰۰۰ خطر» یا خودت تصمیم می‌گیری داستانی با چند پایان با عناوین مختلف، تألیف میریام مارگراف و ترجمه معصومه پیرانی، به تازگی در خرداد ۹۹ توسط انتشارات قاصدک چاپ و منتشر شده است.

دومین جلد از این مجموعه ۸ جلدی با عنوان «در میان دایناسورها» درباره پودری اسرارآمیز است که تو و دوستت را تبدیل به دو دایناسور می‌کند و به عصر زندگان می‌برد. دایناسور خشمگین ۷ تنی با سرعت به طرف دایناسور پاپرنده‌ای می‌رود و می‌خواهد با شاخ‌هایش او را به سیخ بکشد و تو در چند قدمی آن‌ها ایستاده‌ای! شاید بعد از آن دایناسورها به سراغ تو بیایید.

در اکثر کتاب‌ها ماجراها برای دیگران پیش می‌آید اما در این کتاب تو و همسفرت در دل ماجراها قرار می‌گیرید و اینکه با چه حوادثی در میان دایناسورها دست و پنجه نرم کنید به تصمیم‌گیری‌هایت بر می‌گردد.

باورت نمی‌شود اما حقیقت دارد، روی جعبه نوشته پودر جادویی! دوستش ساشا می‌گوید: این واقعاً یک پدر جادویی است. پدربزرگم آن را درست کرده است. با آن می‌توانی با یک جهش، به هر مکان و هر زمان که دلت خواست بروی. باورت نمی‌شود و می‌گویی: مزخرف است.

شما در اتاق زیر شیروانی خانه ساشا هستید. ساشا این جعبه کوچک را اینجا بین وسایل قدیمی و شکسته و از میان تار عنکبوت‌ها پیدا کرده است. ساشا به تو نزدیک‌تر می‌شود و در گوشی با لحنی وسوسه‌انگیز می‌گوید: پدربزرگم در این‌باره کتابی نوشته است مطالب کتاب عین واقعیت است. باورت می‌شود او وقتی انسان‌ها چرخ را اختراع کردند آن‌جا بوده. او با کریستف کلمب در کشف قاره امریکا همراه بوده است. اما تو هنوز باورت نمی‌شود و می‌گویی: این‌ها حتماً تخیلات پدربزرگت بوده‌اند. همچنین چیزی ممکن نیست.

ساشا جعبه را باز می‌کند جعبه دو قسمت دارد که یکی با پودری تیره و دیگری با پودری روشن پر شده است. او با هیجان برائت توضیح می‌دهد: من همه نوشته‌های پدربزرگم را خوانده‌ام با پودر تیره می‌توانیم دوباره به زمان حال برگردیم اما حتماً باید مقدار دقیقی از پودر را استفاده کنیم. می‌دانی قسمت هیجان‌انگیز آن کجاست؟ اینکه پودر به طور خودکار تو را تبدیل به یکی از موجودات هم‌عصر آن زمان می‌کند. اگر تو در عصر حجر فرود بیایی، تبدیل به یک انسان اولیه می‌شوی. اگر در روم باستان فرود بیایی، به یک رومی تبدیل می‌شوی...

می‌گویی: شاید یک گلادیاتور؟ و از تصور آن هیجان‌زده می‌گویی خیلی خوب حالا اگر به زمان دایناسورها برگردیم چه می‌شود؟

ساشا می‌گوید: خبر ندارم! اما اگر مقدار کافی از پودر را برای برگشت به زمان حال با خودمان برداریم دیگر چه فرقی می‌کند که ما به چه زمانی می‌رویم، می‌خواهی امتحان کنی؟ ساشا پودر برای سفر بازگشت را در کیفش می‌گذارد و حرکت می‌کند.

کد خبر 4946581

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه فرهنگی و هنری

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


مدل کیک جشن الفبا کلاس اول