مشتاق دیدار


مشتاق دیدار

یارب مباد روزی دگر،غمخوار هجرانش شوم با شوق دیدار رخش،مشتاق دیدارش شوم جانم ز آرام می رود،آرام جانانم کجاست با دل بگویم شرح غم،شمع شب تارش شوم او می روددامن کشان،تا دل شود فصل خزان درماتمشاعر:عبدالعلی نظافتیان

یارب مباد روزی دگر،غمخوار هجرانش شوم
با شوق دیدار رخش،مشتاق دیدارش شوم
جانم ز آرام می رود،آرام جانانم کجاست
با دل بگویم شرح غم،شمع شب تارش شوم
او می روددامن کشان،تا دل شود فصل خزان
درماتم هجران او،ناخوانده مهمانش شوم
گراوشود ماه دلم،دل می شود شیدای او
لیلای جانم می شود،مدیون احسانش شوم
زین گونه اوماه من ست،ایمان فردای من ست
گیسو فشاند بررخم،مفتون رخسارش شوم
چون بگشاید لعل لب،مستانه سازد جان من
نوشم ز جام لعل او،دلداه بی تابش شوم
با یک نگاه،با یک کلام،آشفته سازد قلب ما
ازگرمی گفتار او، مشتاق دیدارش شوم
ای کاش می شد یاد او همراه فریادم نبود
آید بخاطر مهراو،فریاد رویایش شوم
یارب مباد باردگر،مست وپریشانش شوم
دل را دهم سودای او،مشتاق دیدارش شوم
چهارشنبه۴ تیرماه ۱۳۹۹
نظافتیان





حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


لخته خون گوشتی شبیه جگر در پریودی چیست و چه علتی دارد‌؟ +‌روش درمان