ایران


ایران

ایران من به تکرارگذشته هایت نشسته ام هنوز بمیرد این تن خستگی، وقتی بر فراز دماوند نشسته ام هنوز و برای پروازی دوباره زنده مانده ام هنوز اگرچه حال روز دیارم به حال روز تو گره خورده استشاعر:علی بارنگ

ایران من
به تکرارگذشته هایت نشسته ام هنوز
بمیرد این تن خستگی، وقتی بر فراز دماوند نشسته ام هنوز
و برای پروازی دوباره زنده مانده ام هنوز
اگرچه حال روز دیارم به حال روز تو گره خورده است هنوز
رها کن این درد کمر شکن راکه ریشه در تاریخ تو دارد هنوز
ونابودی دشمنی که به خاکت قسم خورده است هنوز
و کرکسانی که از آسمان و زمین و دریا غارت گر توند هنوز
وتو چون عقابی پر و بال شکسته بر فراز دماوند نشسته ای هنوز
در فکر پروازی ولی در حال ترمیم بال هایت هستی هنوز
ااگرچه روزگار با تو سر ناسازگاری دارد هنوز
رود هایت راخشکانده و همه جا را بیابان زار گشته است هنوز
جنگل هایت را ویران وهمه جا را باغ ویلا گشته است هنوز
بدان عاشقان جای وجای این خاکت نشتسته اند هنوز
گریان و همدردند با حرف هایی که در نامه های سربسته دارند هنوز
گل ها در حال جوانه زدن هستند ز خاک خسته تو هنوز
و فرهیخته گان برای سرافرازیت به افق اندیشه هاشان چشم دوخته اند هنوز
وچه رویاهای عاشقانه ای باقیست ز مهر و شوق خاک تو هنوز

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


175 سوال جرات و حقیقت برای دختران و پسران + ایده عاشقانه