این اهمیت و جایگاه استراتژیک امروز بیش از هر زمان دیگری پیدا و مشخص است، از قرار گرفتن در مسیر ۱۴ استان کشور و تبدیل شدن به شاهراه ارتباطی ایران تا استقرار مهمترین واحدهای تولیدی و ایفای نقش انکارناپذیر در حفظ جریان تولید و امنیت صنعتی، دارویی و غذایی و استقرار کلیدیترین نهادهای پژوهشی-علمی در بخشهای مختلف که البرز را به قطب علم و فناوری کشور تبدیل کرده از بارزترین شاخصههای این جایگاه استراتژیک است و به همین دلیل باید با یک «نگاه ملی» به آن توجه کرد.
علاوه بر اینها، میتوان به تنوع قومیتی منحصر به فرد البرز به عنوان یک فرصت، مجاورت با پایتخت و قرار گرفتن در مرکز یک قطب جمعیت ۲۰ میلیون نفری، بازدهی تولید در بخش کشاورزی به دلیل خاک حاصلخیز و کشاورزی علمی، تنوع آب و هوایی و پتانسیل بالا برای گردشگری، وجود فرصتهای بکر و ناب برای سرمایهگذاری سودآور و ... هم برای تأکید بر اهمیت البرز اضافه کرد.
اما اینها چه زمانی به کار میآید؟ اگر همه این سختافزارها با یک نرمافزار مدیریتی کارآمد تلفیق شود به خوبی میتواند البرز را از دیگر مناطق کشور یک سر و گردن بالاتر ببرد و حتی به ویترین ایران در فضای جهانی تبدیل کند. جلب «نگاه ملی» که به آن اشاره شد در بسترسازی این نوع از مدیریت میتواند مانند کاتالیزور عمل کرده و به حرکت در این مسیر سرعت ببخشد. چیزی که مدیران عالی البرز طی سالهای گذشته علی رغم تلاشها کمتر در پیشبرد آن موفق عمل حال باید دید «عزیزاله شهبازی» استاندار کنونی البرز در این زمینه چطور عمل کرده است.
شهبازی به عنوان ششمین استاندار البرز کار خود را از آذرماه ۹۷ آغاز کرد، وی زمانی سکان استان پردغدغه البرز را به دست گرفت که این استان هم متأثر از تحریمهای ناجوانمردانه با محدودیت منابع مالی مواجه و حجم زیادی از پروژههای کلان نیمه کاره روی دست البرز مانده بود. پروژههایی که در طول سالیان متمادی وعدههای زیادی برای افتتاح آنها داده شده بود و بعضی از آنها رکورددار طولانی شدن عملیات ساخت را به یدک میکشیدند.
در نگاه اول برای همه کسانی که تا حدودی از وضعیت استان اطلاع داشتند مشخص بود که البرز به تنهایی قادر به تکمیل این همه پروژه نیمه کاره نخواهد بود همانطور که مدیران قبلی از پس آن بر نیامده بودند. حالا اگر بخواهیم منصفانه عملکرد یک و نیم ساله شهبازی را بررسی کنیم میتوان گفت که وی در مقوله جلب «نگاه ملی» به البرز موفق عمل کرده است. چیزی که با تلاشهای خستگی ناپذیر استاندار عملی شده و چندین بار سفر رئیس جمهور و معاونین وی به استان، حضور هفتگی معاون علمی و فناوری دکتر روحانی، رفت و آمدهای مداوم وزرای مختلف به استان و ملاقاتهای همیشگی استاندار با نهادهای کلیدی در مرکز و جا افتادن عملی و واقعی اهمیت استراتژیک البرز برای کشور و پایتخت از شاخصههای آن است.
اما حال باید دید نتیجه «نگاه ملی» و جلب آن به البرز چه بوده است.
در طول کمتر از دو سالی که «شهبازی» مسئولیت نمایندگی عالی دولت در استان البرز را بر عهده گرفته است به جرأت میتوان گفت علیرغم همه فشارهای اقتصادی که به کشور و به تبع آن البرز وارد شد اما یکی از بهترین دوران این استان رقم خورده است. چیزی که حتی شاید بتوان آن را اولین «دوره شکوفایی» و گشایش البرز از ابتدای تأسیس تاکنون نام گذاشت و البته به تداوم آن هم امید داشت.
افتتاح همان پروژههای نیمه کاره که سالهای قبل از آن وعدههای زیادی برای پایان آنها داده شده بود یکی از نمودهای این «دوره شکوفایی» است. « افتتاح قطعه یک آزادراه تهران-شمال»، «بهرهبرداری از پروژه همت-کرج»، « شروع به کار متروی تهران-شهرجدید هشتگرد»، «چهار خطه شدن قطار کرج-تهران»، « افتتاح خط دوم راهآهن کرج-قزوین» و رایزنی و جلب مشارکت ۳۰۰ میلیارد تومانی دولت برای تکمیل «کمربند شمالی کرج» و البته «حل مسأله شعاع ۱۲۰ کیلومتر» و گشایش در کار صدها صنعت مستقر در شهرک صنعتی اشتهارد، همه در این دو سال به نتیجه رسیده است. نتایجی که شهروندان البرزی از سالها پیش برای آن انتظار میکشیدند اما در نهایت طی همین دو سال به اندازه تمام آن سالها، تلاشهایی خستگی ناپذیر صورت گرفت تا به ثمر بنشیند و حتماً اگر این تلاشها نبود همه این نتایج باز هم به صورت وعده و وعید به صورت ناتمام به مدیران آینده به ارث میرسید.
حالا همه این دستاوردها به خوبی در تسهیل امور نه فقط شهروندان البرزی بلکه همه هموطنانی که گذرشان به این استان میخورد، جریان دارد و معلوم است اما سوال مهم این است که چطور این «دوره شکوفایی» در این مدت رقم خورد؟ پاسخ خلاصه، جامع و کامل این پرسش را میتوان در «درک هوشمندانه اهمیت جلب نگاه ملی به البرز» و «تلاش خستگی ناپذیر برای عملی شدن این مهم» به همراه «ایجاد یک ساختار مدیریتی کارآمد» برای عملی شدن اهداف پیدا کرد. چیزی که حتماً نام «عزیزاله شهبازی» را در تاریخ البرز ماندگار خواهد کرد.
انتهای پیام