چهچهِهِ ...در کوبه هایِ بی امان


چهچهِهِ ...در کوبه هایِ بی امان

از سطحِ نیلوفر همهمهِ آغاز شد... _ اشتباه در دست هایِ گلِ سوری مینالید که سنگِ رابطه در سکوتی پنهان شقیقۀ ماه را بوسید . از بوسه هایِ تو زلفِ حادثه درباد می رقصید...وُ کوبه هایِ بی امان درشاعر:فریدون ناصرخانی کرمانشاهی


از سطحِ نیلوفر
همهمهِ آغاز شد ...
_ اشتباه
در دست هایِ گلِ سوری مینالید
که سنگِ رابطه
در سکوتی پنهان
شقیقۀ ماه را
بوسید
.
از بوسه هایِ تو
زلفِ حادثه
درباد می رقصید ...وُ
کوبه هایِ بی امان
در دست هایِ خسته
چهچههِ را
پناهِ قناری بود
.
از تقدیرِ کندو
_ عسل
برکلالۀ گل ها
اشک می نوشید
وَ این عصب
در کشالۀ اندوه
فریاد می کشید...وُ
پایِ انکار
آهسته می گریخت
همراهِ
پیراهنِ صد چاک
از سطرِتیلوفر ...

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


صبح بخیر دلبرانه با انواع متن های عاشقانه و خاص