خواهی که بشنوی
اهنگ درد و غم
دلی درد مند را ،
یک دم ،
سر به سینه ام بگذار
تا که شاید
رسد بگوش تو نیز ،
ترنمی از عشق گمگشته !
واین غم جامانده از
دوریت در بهار ،
بگذار سر به سینه ام ،
تا گویم ات ،
اندوه چگونه است
غم به کجاست ،
عشق در کدام سر زمین
سکنا گزیده است !
بگذار تا ببویم ات
ای گل سرخ آتشین
بگذار تا بنوشم ات
ای قهوه تلخ و ای شهد
شیرین زندگی !
مگذار سر به سرم ،
بگذار سر به سینه ام
ای مرغ خسته جان !
راه خود پیش گیر
وبرو ،
تا که دور شوی
از این همه رنج وغم
و تنگنای زندگی !
بگذار سر به سینه ام
در کوچه های به ظلمت
کشیده در دل شب !
ودر دور دست زندگی
با واژه های جوانه زده در اندرون دل ،
در جستجوی عشق
به همنوع ویار خود !
پس تو دلتنگ مباش
بهرام معینی ( داریان )
اهنگ درد و غم
دلی درد مند را ،
یک دم ،
سر به سینه ام بگذار
تا که شاید
رسد بگوش تو نیز ،
ترنمی از عشق گمگشته !
واین غم جامانده از
دوریت در بهار ،
بگذار سر به سینه ام ،
تا گویم ات ،
اندوه چگونه است
غم به کجاست ،
عشق در کدام سر زمین
سکنا گزیده است !
بگذار تا ببویم ات
ای گل سرخ آتشین
بگذار تا بنوشم ات
ای قهوه تلخ و ای شهد
شیرین زندگی !
مگذار سر به سرم ،
بگذار سر به سینه ام
ای مرغ خسته جان !
راه خود پیش گیر
وبرو ،
تا که دور شوی
از این همه رنج وغم
و تنگنای زندگی !
بگذار سر به سینه ام
در کوچه های به ظلمت
کشیده در دل شب !
ودر دور دست زندگی
با واژه های جوانه زده در اندرون دل ،
در جستجوی عشق
به همنوع ویار خود !
پس تو دلتنگ مباش
بهرام معینی ( داریان )