اعتراف


اعتراف

خواهی که بشنوی اهنگ درد و غم دلی درد مند را ، یک دم ، سر به سینه ام بگذار تا که شاید رسد بگوش تو نیز ، ترنمی از عشق گمگشته ! واین غم جامانده از دوریت در بهار ، بگذار سر به سینه ام ، تا گویمشاعر:بهرام معینی

خواهی که بشنوی
اهنگ درد و غم
دلی درد مند را ،
یک دم ،
سر به سینه ام بگذار
تا که شاید
رسد بگوش تو نیز ،
ترنمی از عشق گمگشته !
واین غم جامانده از
دوریت در بهار ،
بگذار سر به سینه ام ،
تا گویم ات ،
اندوه چگونه است
غم به کجاست ،
عشق در کدام سر زمین
سکنا گزیده است !
بگذار تا ببویم ات
ای گل سرخ آتشین
بگذار تا بنوشم ات
ای قهوه تلخ و ای شهد
شیرین زندگی !
مگذار سر به سرم ،
بگذار سر به سینه ام
ای مرغ خسته جان !
راه خود پیش گیر
وبرو ،
تا که دور شوی
از این همه رنج وغم
و تنگنای زندگی !
بگذار سر به سینه ام
در کوچه های به ظلمت
کشیده در دل شب !
ودر دور دست زندگی
با واژه های جوانه زده در اندرون دل ،
در جستجوی عشق
به همنوع ویار خود !
پس تو دلتنگ مباش
بهرام معینی ( داریان )

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


این بازیگر دنیای شیرین بعد از 27 سال الان چه شکلی شده؟+ بیوگرافی اشکان اشتیاق