ذاکر


ذاکر

لطف نمودی شدم ذاکر کویت چو مـن                  کرم نما پس ببخـش طبع روانی به من  بسوی درگاه توست امید هر مستمند                  تکیه به اِنعام توست در همه دَم کارمن  تو آگهی از ضمیر وشاعر:سید محمد علی سهیلی

لطف نمودی شدم ذاکر کویت چو مـن
کرم نما پس ببخـش طبع روانی به من

بسوی درگاه توست امید هر مستمند
تکیه به اِنعام توست در همه دَم کارمن

تو آگهی از ضمیر و نیت بـنده ها
ببخش برمن گنه مـــکن به کـردار من

دیده حق بین کند در هـــمه ذرات حس
دیده حـــق بین نما به دیـــده تــــار من

امید هر عاشقی وصل تو را آرزوست
وصل تو کی می شود شامل دیدار من

شیعه کند آرزو رُو یـت دیـدار یار
امید دارم شود خاک درش جای من

هر که بخواهد عطا ز لطف اورا دهی
خیر بود هر چه را عطا نمایی به من

شوق منــاجات تو در دل اهل ولاست
می شود آیا قبول به درگهت راز من

به دل زیارت کنــــند اهل نظر کعبه را
نصیب کی می شود زیارتش رای من

مهر نمازم بود تربت پــاک حسین
جدا مگردان ازاو وآل او جـان من

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


شعر لطف حق به صورت داستان + متن شعر