پرسپولیس فصل 83-82 / تیمی که قرار بود تا 10 سال قهرمان ایران شود
به بهانه سالروز معارفه وینگو بگوویچ در پرسپولیس به بررسی فصل 83-82 پرسپولیس پرداخته...
"آغاز طوفانی و پایان کم هیاهو" اگر طرفدار سینما باشید قطعا با آن دست از فیلم ها مواجه شده اید که چند دقیقه پس از اتمام تیتراژ آغازین، جذب داستان شده اید اما هر چه به تیتراژ پایانی نزدیک شده اید با افت محسوس داستان مواجه می شوید و شاید حتی رغبت نکرده اید که تا پایان فیلم را مشاهده کنید. در این مواقع شروع خوب داستان روی ادامه فیلم سایه می اندازد.
فوتبال، یک درام سینمایی است، این جمله مشهور را بار ها از سوی طرفداران مشترک سینما و فوتبال شنیده ایم. اگر فوتبال را یک درام سینمایی هیجان انگیز در نظر بگیریم، پرسپولیس وینگو بگوویچ را می توانیم نمونه کامل یک اثر سینمایی که شروع خوب آن روی ادامه داستان سایه انداخت بدانیم.
پرسپولیس فصل 83-82 ترکیب جذابی از ستارگانی بود که که امتحان خود را پس داده بودند و زمان اوج گیری آن ها بود، بگوویچ با برنامه و ها و آرزو های فراوان هدایت این تیم را برعهده گرفت.
شروع طوفانی
40 هزار هوادار پرسپولیس در استادیوم آزادی به دنبال بهانه ای بودند که نام علی پروین را فریاد بزنند، وینگو بگوویچ برای آغاز کار خود نیاز به چیزی فراتر از پیروزی عادی داشت. پیروزی 8 گله و دور افتخار با شال پرسپولیس همان چیزی بود که این مربی کروات برای آغاز یک داستان جذاب نیاز داشت. پوکر علی دایی و بدرقه پگاه گیلان با 8 گل نوید یک قهرمانی قاطعانه را به هواداران پرسپولیس می داد، نوبت به ابومسلم و فجر رسیده است، دو پیروزی دیگر تیم بگوویچ را به امتیاز 9 در هفته سوم رساند.
۲-۲-۲-۴ ذوالفارنسب
در آن روز ها پرسپولیس و پیکان از معدود تیم هایی بودند که با 4 دفاع بازی می کردند، ذوالفقارنسب آن روز ها پرچمدار مربیان ایرانی ای بود که قرار بود از سیستم 4.4.2 خطی استفاده کنند. پیکان مقابل پرسپولیس کم نقص و بی اشتباه عمل کرد تو روزنامه ها تیتر "۲-۲-۲-۴ ذوالفارنسب" روی جلد ببرند و ثابت کند همه چیز آن قدر ها هم برای تیم بگوویچ خوب نیست، این بازی آغازی بر ناکامی های وینگو در پرسپولیس بود. پرسپولیس در 5 بازی بعدی هیچ بردی را کسب نکرد.
پرسپولیس در آن فصل رتبه ای بهتر از پنجم به دست نیاورد تا در پایان فصل وینگو بگوویچ با کوله باری از حسرت و افسوس تیم را ترک کند.
وینگو بگوویچ سال ها بعد گفت:
اگر شرایط تمرین ما عادی بود، آن سال با اختلاف قهرمان لیگ برتر میشدیم. با برنامهای که من به آقای غمخوار داده بودم، میتوانستیم تا ده سال آینده هم قهرمان لیگ برتر باشیم. از میان ابراهیم میرزاپور و مهدی رحمتی یکی را جذب میکردیم، معدنچی، کعبی، آرش برهانی و کاملیمفرد را هم میخواستم. در آن برهه از زمان، چیزی در ذهن من بود که تیم را با ترکیبی از جوانی و تجربه به کار بگیریم. اما متاسفانه و بنا به دلایلی این اتفاق رخ نداد و چنین فرصتی نداشتیم. نمیخواهم درباره گذشته صحبت کنم چون بی فایده است.