تافته جدا بافته


تافته جدا بافته

در رگهایم جاری شو میخواهم ذره ذره وجودم را پر کنی از بودنت....! در چشمهایم نقش ببند میخواهم دنیا را با نگاه تو ببینم...! در هوا جاری شو ، میخواهم ذره ذره هوای تو را نفس بکشم...! مرا صدا بزن شاعر:مصطفى شنبه پور

در رگهایم جاری شو
میخواهم ذره ذره وجودم را
پر کنی از بودنت....!
در چشمهایم نقش ببند
میخواهم دنیا را
با نگاه تو ببینم...!
در هوا جاری شو ،
میخواهم ذره ذره
هوای تو را
نفس بکشم...!
مرا صدا بزن
با نُت صدایت میخواهم
تمام گام‌های موسیقی ‌را
با آوازه ی صدایت
انکار کنی...!
صدایت را باید در خواب دزدید...!
صدایت را باید
در آغوش گرفت گم شوی
لابه لای نت های صدایت...!
در خیال من جز تو خبری نیست
ذره ی ذره ی وجودت
سنجاق شده ای به خیالم...!
در خواب هایم
تکرار بی وفقه باش
میخواهم تمام خواب هایم
را حبس کنم
ببافم به موهایت...!
تو همان تافته جدا بافته ای هستی
که من را بافته ای به چشمهایت...!

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


کلمات پانتومیم | 350 سوژه سخت ،راحت ،خنده دار +150ضرب المثل