من نه حلاجم که عرفانم گرفتارم کند
لیک می ترسم انالحق بر سر دارم کند
شعر من انگار اسراری هویدا کرده است
خواب بودم یک نفر ای کاش بیدارم کند
جام من بشکسته لیلی تا که من باور کنم
با من است اما نظر دارد که بیمارم کند
ذره ام در پیشگاهش با همه لاف و گزاف
قصد کرده عشق بارد تا که بسیارم کند
بی وفایی کرد آدم تا بهشتش شد زمین
عشق می باید که پابند و وفادارم کند
مرداد ۹۹
لیک می ترسم انالحق بر سر دارم کند
شعر من انگار اسراری هویدا کرده است
خواب بودم یک نفر ای کاش بیدارم کند
جام من بشکسته لیلی تا که من باور کنم
با من است اما نظر دارد که بیمارم کند
ذره ام در پیشگاهش با همه لاف و گزاف
قصد کرده عشق بارد تا که بسیارم کند
بی وفایی کرد آدم تا بهشتش شد زمین
عشق می باید که پابند و وفادارم کند
مرداد ۹۹