در اندوه من
اعجاز اولین نگاه
لبخند اولین سلام
دلهره اولین دیدار
پروانه های اولین بوسه
در تشویش کوچه تاریک
رد قدم هایمان در کوچه ها و
خیابان های شهر مرده
حرف هایی که نتوانسته بودم
به زبان بیاورم
شعرهای دور
انتظاری طولانی
نفس های به شماره افتاده
ویرانی عطشی به عمق این دریا
آوار دلبستگی های دلتنگ
در زمستان دستانت
غروری به مسلخ برده
در تاری چشمانت
روزهای در شب پیچیده
شب های در گلو گیر کرده
گور بی پایان
قلب مرحوم بید مجنون
چشمان کبود صبری پاره پاره
تنهایی چمدان های محزون
آفتابی که نبودی
تمام درهایی که گشودم و
گل گرفتی
هنوز درد می کشند و
تا ابد جاریست...
اعجاز اولین نگاه
لبخند اولین سلام
دلهره اولین دیدار
پروانه های اولین بوسه
در تشویش کوچه تاریک
رد قدم هایمان در کوچه ها و
خیابان های شهر مرده
حرف هایی که نتوانسته بودم
به زبان بیاورم
شعرهای دور
انتظاری طولانی
نفس های به شماره افتاده
ویرانی عطشی به عمق این دریا
آوار دلبستگی های دلتنگ
در زمستان دستانت
غروری به مسلخ برده
در تاری چشمانت
روزهای در شب پیچیده
شب های در گلو گیر کرده
گور بی پایان
قلب مرحوم بید مجنون
چشمان کبود صبری پاره پاره
تنهایی چمدان های محزون
آفتابی که نبودی
تمام درهایی که گشودم و
گل گرفتی
هنوز درد می کشند و
تا ابد جاریست...