و غرقه در آسمان..
نجاتم می دهد
اندک روشنایی تابیده بر قلبم
که دورترین ستاره ای
و این خوب است
از آن دور هرگز ندیده ای
که چگونه روزها را
برای دیدارتو قتل عام کرده است
دیوانه ای
که شب هنگام برای توبه
به آب می زند..
نجاتم می دهد
اندک روشنایی تابیده بر قلبم
که دورترین ستاره ای
و این خوب است
از آن دور هرگز ندیده ای
که چگونه روزها را
برای دیدارتو قتل عام کرده است
دیوانه ای
که شب هنگام برای توبه
به آب می زند..