صبح صادق


صبح صادق

کی شود دنیا ، بگردد برقرار کی شود این سان نماند روزگار همتی دیگر کند از نو بشر طرحِ نو سازد براندام ِمَدار مهربانی ها ، اگر قسمت شود رویِ بامِ عشق باشی ماندگار گرزِفکرِخویشتن گردی جداشاعر:سید محمود سید موسوی

کی شود دنیا ، بگردد برقرار
کی شود این سان نماند روزگار

همتی دیگر کند از نو بشر
طرحِ نو سازد براندام ِمَدار

مهربانی ها ، اگر قسمت شود
رویِ بامِ عشق باشی ماندگار

گرزِفکرِخویشتن گردی جدا
گبر وآزو بخل بگذاری کنار

ذرّه ذرّه بایدش تجمیع کرد
همت مردانگی چون کوهسار

همچو ابرِتیرای درکوه و دشت
بی ریا شبنم شوی ، برگل وخار

آفت ِ امروز، بی تدبیری است
سفله پرور گشته چرخ روزگار

هر کسی از ناکسی پا می خورد
تهمت و تتمیع ، تعدّی بی شمار

در میانِ کوه و برزن،هر فقیر
دستِ رد برسینه ، دارد انتظار

در میان این حوالی، پشت شهر
خم شده از فِسق وجور واز فَجار

صحنه ی دنیا چو رستاخیز شد
چون پراکندهِ ملخ در انتشار

کی شود پایان پذیرد شام هجر
آخر آید لحظه های انتظار

تابش زرفام و رنگین طلوع
صبح صادق را نماید آشکار.

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


هیچگاه موز و تخم مرغ را باهم نخورید