سفر


سفر

گذاشتم چمدان را زمین ، بگو که بمان قطار رفت ولی سرنشین نبود در آن در آن زمان همه گفتند عشق زیبا نیست ندیده هیچ کسی عشق را برای جوان به رنگ زرد رخم خوب تر نگاهی کن ببین چه ها به سرم آمده ،شاعر:امید بهنیا

گذاشتم چمدان را زمین ، بگو که بمان
قطار رفت ولی سرنشین نبود در آن

در آن زمان همه گفتند عشق زیبا نیست
ندیده هیچ کسی عشق را برای جوان

به رنگ زرد رخم خوب تر نگاهی کن
ببین چه ها به سرم آمده ، گریست خزان

نمی شود به کلام آورم محبتِ عشق
درست لحظه ابراز قاصر است زبان

قطار رفت ولی سرنشین نداشت رفیق
گذاشتم چمدان را زمین ، بگو که بمان

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


تقویم حجامت 1403