ای کاش دلآشوبیام آرام بگیرد
یک لحظه ز آرامش تو وام بگیرد
بسپار لبت را به لب تشنهی من تا
سلول به سلولِ تن آرام بگیرد
این پیکرِ یخ بستهی لرزان پریشان
از هُرم نفس های تو الهام بگیرد
جادوی قلم با غزل چشم تو رو شد
از چشم تو طبعم چه شود کام بگیرد؟
جام نگهت را برسان بر دلِ زارم
بگذار که آرامش از آن جام بگیرد
سرمشقِ کلام و غزلم چشم تو باشد
تا حرف دلم شعر و غزل نام بگیرد
آشوبِ دل از موج نگاهِ تو بپا شد
دلِ کاش ز چشم تو سرانجام بگیرد
بهاره کیانی
یک لحظه ز آرامش تو وام بگیرد
بسپار لبت را به لب تشنهی من تا
سلول به سلولِ تن آرام بگیرد
این پیکرِ یخ بستهی لرزان پریشان
از هُرم نفس های تو الهام بگیرد
جادوی قلم با غزل چشم تو رو شد
از چشم تو طبعم چه شود کام بگیرد؟
جام نگهت را برسان بر دلِ زارم
بگذار که آرامش از آن جام بگیرد
سرمشقِ کلام و غزلم چشم تو باشد
تا حرف دلم شعر و غزل نام بگیرد
آشوبِ دل از موج نگاهِ تو بپا شد
دلِ کاش ز چشم تو سرانجام بگیرد
بهاره کیانی