تابلو شعر 201 ★مقصد غازهای وحشی★ برای پرواز خسرو آواز ایران استاد محمد رضا شجریان


تابلو شعر 201 ★مقصد غازهای وحشی★ برای پرواز خسرو آواز ایران استاد محمد رضا شجریان

ارغنون ساز فلک رهزن اهل هنر است چون از این غصه ننالیم و نخروشیم به نام نامی حضرت دوست که هرچه داریم از لطف بی نهایت اوست بازگشت همه به سوی خداست ضمن عرض تسلیت ، استاد معظم خسرو آواز ایرانشاعر:محمد نصرتی راد

ارغنون ساز فلک رهزن اهل هنر است
چون از این غصه ننالیم و نخروشیم

به نام نامی حضرت دوست که هرچه داریم از لطف بی نهایت اوست
بازگشت همه به سوی خداست
ضمن عرض تسلیت ، استاد معظم خسرو
آواز ایران محمد رضا شجریان دار فانی
را وداع گفتند.
دوستان ، به لطف خداوند بزرگ این صفحه تا چهلمین روز اروج آسمانی استاد
مفتوح می باشد ،به عنوان " دفتریادبود"
عزیزانم در سایت محترم شعرنو هر چه
دوست دارند به رسم یادگاری در این صفحه منظور دارند.
با احترام

مقصد غاز های وحشی
~~~~~~~~~~~~~
آب درشرح بی گاه خود درجوشش
سینه ات
در چشمه ، زیر سنگ ، مدخل زمین
جوشید ، خروشید
ومقصد پرواز غازهای وحشی در کوچ
زمستانی به سرزمین تابان شد
شیره درخت در کبودی پوست خشن و زبر
خود درخشید
گاه خواندن دست نسیم را نوازش کردی
و چنگ نکیسا در سینه پر شور تو بود
بسان درخشش آفتاب ، یخ ها آب شدند
چلچله از تو آموخت در بهار زیر سقف آبی آسمان لانه بسازد
در تابستان بخواند
در خزان ناله حزین
عشق در ستایش دوستی
و در نبود هم زبانی ، کلمات را در خود
صیقل دهد و ببارد

چه سایبانی
نفس در تاریک و روشن بی قایدگی روز،
حیات را به فریاد بود
و گاه خزیدن شعر در حنجره تو ، هیچ ریگی در چشمه سار نیست
پاک ، زلال ، بی آلایش
و خاک را در میهمانی باد ، دعوت به آرامش می کند

خواب در سرازیری چشم باغبان
بیداری در سرازیری وجود
باغ ها در شکفتن و پنهانی زاری خزان
در حضور تو ،
معجزات خویش را نمایان می کنند
زیستن در بی پناهی ، در قرن فاجعه ،
عصر مرگ محتوی
سمبل بیهودگی و عبور از مرز روءیاها
تصور خستگی عکس ها ..

در عهدی که دشت تشنه بود ،
گوش هایم را در بیابان " کویر" صدای تو با گنجشک ها تقسیم کردم
آب خوردیم ، دانه چیدیم ، لانه ساختیم
شبانه زیر درخت نارون پیر ، یاد دریا را
زنده کردیم
و صدای جهش فکر را در قالب کلمات یگانه دوستی
مظهر بهت آواهای تو قرار دادیم

فردا آغاز راه است
صبح فردا با نسیم صدای تو ، اوقات را
سپری خواهم نمود
و در اولین کوچه ، بر سردر هر منزلی
خواهم نوشت :
♥ گرامی مهربان ، دوست عزیز♥
* صلح * محبت * مهربانی * دوستی *
برشما باد *

و از کوچه ای گذر کردم
که خیل اندیشمندان سعادت را بر من گشودند
دری باز شد ، پنجره ای گشوده گشت
ابر بی امان بارید
رنگین کمان در صورتم درخشید
در شط بی آبی خود ، قایق می راندم
امواج خیال تو مرا به هر سو می برد
چه لحظه ای :

در گوشم پدر عقل زمزمه داشت
عمر جیر جیرکی را در فضای درخت تخمین می زد
چه درخت پر باری ، نسیم آنجا خانه دارد
و قناری آشیانه
دوستی من با سلیمان نبی (ع) از همانجا
آغاز شد
روی برگ های سبز ، شاخه های ستبر
عصایش را بخشید بمن ، حرف ها زد
و داود نبی(ع) در پیچ روزگار تو را دید،
دستی بر گلویت کشید
دمش را در دم تو دمید ، رازها گفت و
همچنان می گوید ...
و تو نیز گفتی و می گویی ...
با آواز ، با دوستی ، با مهر ...
گرامی مهربان دوست عزیز
~~~~~~~~~~~~~~~~~~
♥♥ استاد این جمله را بالای امضای خود مرقوم می فرمودندکه این حقیر نیز
سعادت برخورداری از آن را داشتم.
















حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


ببینید | تصاویر تازه از رزمایش نیروی هوایی جمهوری آذربایجان در منطقه نخجوان