آشناترین ناشناس


آشناترین ناشناس

ای آشنا ترین ناشناس میدانم که میبینی حست میکنم حتی از لابلای تمام روزمرگی ها قلبم که می تپد میدانم که تو به یادمی این روزها هر لحظه و ثانیه می تپد نگاهم میکنی مرا میبینی و حرف نمیزنی مراشاعر:محسن فرزادمهر

ای آشنا ترین ناشناس
میدانم که میبینی
حست میکنم حتی از لابلای تمام روزمرگی ها
قلبم که می تپد
میدانم که تو به یادمی
این روزها هر لحظه و ثانیه می تپد
نگاهم میکنی
مرا میبینی و حرف نمیزنی
مرا میبویی و نوازش میکنی
اما خودت را نشان نمی دهی
هنوز هم نیمه شب از خواب بلند می شوی؟
هنوز هم اشک میریزی؟
انتهای این جاده حسرت کجاست؟
آه ای آشنا ترین ناشناس
قلبم گرفت و پژمرد
دیگر بس است!



محسن فرزادمهر - 99/07/23

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


کنایه معاون رئیسی به ادعای یک رسانه عربی