قدمهام..


قدمهام..

قدمهام دیگه بی تو آرومن، بی صدا بی هدف میگردن دیگه خون تو رگام خشکیده ،نفسام آخر ِسرد ِ سردن بی تو پاهام تو این خیابونا تنهایی باز منو گم کردن به امید لحظه ی دیدارت امشبم خسته و دورهشاعر:یوسف خدائی

قدمهام دیگه بی تو آرومن، بی صدا بی هدف میگردن
دیگه خون تو رگام خشکیده ،نفسام آخر ِسرد ِ سردن
بی تو پاهام تو این خیابونا تنهایی باز منو گم کردن
به امید لحظه ی دیدارت امشبم خسته و دوره گردن
میدونی؟خیلی بده دردامو دیگه با اشکامم نمیگم من
اشکامم دوست نداره چشمامو خیلی وقته فرارین از هم
قلبم مثل گنجیشکای خونس با یه تق میشکنه راحت آخه
وقتی عاشق میشی احساست خیلی سخته سنگی و سخت باشه
میشی مثل حالای الانم خنده هست اما بغضه توی چشات
هر کی میبنیتت باهات میگه :نمیدونم یه حالی داره نگات
مثل بچه های کوچیک وقتی ،مظلوم و آروم کنارت میشینن
سرگرم بازین اما تو میگی چقدر این چشما به قلبم میشینن
اینجــوری یـه بـار یکی بـهم مـی گفت: چشم آدم آیینه ی اونه
هر کی عاشق میشه احساسش از تو حالت نگاش معلومه
چی بگم بی تو عزیزم روزام شاید که غمگین و تکراری شد
ولی باز دلخوشم که احساسم از نگاه تو یادگاری شدـ
قدمام دنبال پاهات بودن وقتی می دویدی سمت دیگه
میدونم گلم باهاش خوشبختی اینو لبخند تو چشمات میگه...

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


استایل فوق العاده خاص پریناز ایزدیار برای عید+ عکس