طرح دکترین وحدت براساس قرآن و مهدویت / عالمنمایان استعماری و فتاوای اختلافافکن + فیلم
پژوهشگر دینی با بیان اینکه میتوان بر اساس قرآن و مهدویت دکترین وحدت طرح کنیم، اظهار کرد: سخنان ولی فقیه در زمینه وحدت و چگونگی برنامهها و عزاداریهایی که در محضر ایشان انجام میشود، الگوی خوبی است برای جوانانی که میخواهند ضمن عمل به آموزه مهم تولی و تبرّی، به وظیفه قرآنی وحدت اسلامی نیز پایبند باشند.
روزهای ۱۲ تا ۱۷ ربیع الاول همزمان با میلاد رسول اکرم(ص) با عنوان هفته وحدت آرمانی بزرگ و قابل ستایش را با خود به یدک میکشد که در صورت تحقق دستاوردهای معنوی و مادی بسیار مطلوبی دارد. به ویژه در برهه زمانی کنونی که مسئله تروریسم داعشی و وهابی و مسئله تکفیر مذهبی و توهین، به معضلی اساسی تبدیل شده و گریبان جهان اسلام را گرفته است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره چه در کلام و اقدامات حضرت امام(ره) و چه در بیانات مراجع تقلید و صاحب نظران بر اهمیت مسئله وحدت اسلامی تأکید شده و برای دستیابی به راهبردهای عملیاتی همایشها و کنفرانسهای زیادی برگزار شده است.
با وجود آنکه همواره تهدیدات معضل تکفیر از سوی علمای شیعه به عنوان سدی بزرگ در برابر رویکرد تقریب و وحدت مذاهب اسلامی مطرح شده است، اخیراً یکی از علمای حوزه در گفتوگویی تلویزیونی قائل به تکفیر مسلمانان از سوی فقهای شیعه شد. اینکه شخصی در زوایای پنهان و گوشه و کنار کتابهای فقهی، تفسیری یا کلامی مسئلهای جستجو شود آن را در ویترین افکار عمومی بگذارد، اقدامی غیرمنصفانه است که معرف چهره فقه و فقهای شیعه نیست. طرح این شبهات اثری نامطلوب بر مسئله ضروری دنیای اسلام، یعنی وحدت اسلامی دارد.
در جهت پاسخ به برخی شبهات درباره جایگاه وحدت در شیعه و نسبت تولی و تبری و برخی احکام شیعه با بحث وحدت با حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا نصوری، پژوهشگر حوزه علمیه و معاون فرهنگ، پژوهش و آموزش بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) به گفتوگو نشستیم. آنچه از نظر میگذرد حاصل این گفتوگوی چالشی است؛
ایکنا ــ به نظر شما چه ضرورت و اهمیتی در زمینه وحدت وجود دارد؟
قرآن کریم میفرماید: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا»(آل عمران، 103) یعنی عملاً ریلگذاری را خود قرآن برای ما انجام داده است. افراد در جامعه باید مهندسی رفتار خود را با رویکرد وحدت و همدلی و اجتماع قلوب پیش ببرند، این مسئله مهمی است که پیامبر اکرم(ص) برای آن زحمت زیادی کشید و ائمه(ع) در مدت 250 سال برای آن تلاش کردند. در طول دوازده قرن غیبت حضرت مهدی(عج) هم شاهد بودهایم که همواره جامعه اسلامی بر اساس دستورات علما و نائبان عام سعی کرده است به سمت وحدت حرکت کند، البته در برهههایی فراز و فرودهایی هم بوده است.
دنیا هم همینطور است، اگر غرب بعد از جنگ جهانی رشد کرد به این علت بود که حول چیزی – حالا برای آنها آمریکا محور بوده است- جمع شدند و اقتصاد خود را سر و سامان دادند. در مقابل ما مسلمانان نسبت به مسئله وحدت باید بیشتر حساس باشیم و این موضوع را جدی بگیریم، اگر تفرقه نداشته باشیم به نحو احسن میتوانیم برنامههای توسعهای و ضد استعماری را در کشورهای اسلامی شاهد باشیم و به اهداف اسلامی نیز دست یابیم. امام راحل(ره) که ندای وحدت را در کشور ما طنینانداز کردند، منظورشان این نبود که شیعه بخواهد برادران سنی را شیعه کند یا بالعکس، بلکه وحدت یعنی بر پایه مشترکات اعتقادی خود در مقابل دشمنان جهان اسلام متحد باشند، لذا این محوریت طبیعیست که بر اساس قانون مدون کشور باید همه اصل وحدت را رعایت کنند، نه فقط نسبت به اهل سنت بلکه به همه پیروان ادیان الهی. همه پیروان ادیان الهی در مجلس ما صاحب کرسی هستند و این نشاندهنده عزم کشورمان در موضوع وحدت بین مذاهب اسلامی و وحدت بین ادیان است.
روز به روز باید بر اساس مشترکات، وحدت خود را بیشتر کنیم که من فکر میکنم مشترکتر از قرآن نداریم. پایان تاریخ و مهدویت و موعودباوری هم با اهل سنت و بلکه همه ادیان الهی مشترکات داریم. ما میتوانیم بر اساس قرآن و مهدویت، دکترین وحدت داشته باشیم.
وقتی قرآن کریم میگوید: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا» فقط وحدت بین جامعه اسلامی را نمیگوید بلکه وحدت بین همه ادیان الهی بر مبنای اعتصام به حبل خدا را مطرح میکند. وقتی در آذرماه سال 1360، امام(ره) بحث وحدت را مطرح کردند، منظورشان تنها وحدت بین شیعه و سنی نبود بلکه وحدت بین آحاد جامعه و همه ادیان الهی و همه سلایق و گروههای سیاسی بود. ای کاش مسلمانان بیشتر متحد بودند، همین ضربهای که مسلمانان سوریه با هرگرایشی از داعش خوردند، آیا برای جهان اسلام کافی نبود؟ اگر اسرائیل غاصب مستقیماً وارد جنگ میشد، باز هم چنین خسارتی به بار نمیآمد. استعمار آمد با پول مسلمان بین مسلمانان اختلاف انداخت و داعش را ایجاد کرد. چقدر عزیزان و سرمایههایی را از دست دادیم. ضمن آنکه اینقدر اسلامهراسی هم در دنیا شکل نمیگرفت. لذا روز به روز باید بر اساس مشترکات، وحدت خود را بیشتر کنیم که من فکر میکنم مشترکتر از قرآن نداریم. پایان تاریخ و مهدویت و موعودباوری هم با اهل سنت و بلکه همه ادیان الهی مشترکات داریم. ما میتوانیم بر اساس قرآن و مهدویت، دکترین وحدت داشته باشیم. البته این امکان ندارد تا انگیزه لازم را برای همدلشدن و وحدت داشته باشیم.
ایکنا ــ سؤالی که جوانها خیلی مطرح میکنند، میگویند تولی و تبرّی(دوستی با دوستان اهل بیت(ع) و دشمنی با مخالفان آن) جزء فروع مذهب ماست، این دستور چگونه با وحدت و عدم ابراز تبرّی قابل جمع است؟
تبیین و تفسیر این مطلب را نباید هر کسی انجام دهد، متولیان و متخصصان آن در در عصر غیبت، ولی فقیه و نائبان عام(مراجع تقلید) هستند، لذا معیارها، ضوابط مؤلفههایی برای تبرّی وجود دارد که رهبری و مراجع برای ما مشخص کردهاند. اینجور نیست که من برای شادی دل اهل بیت(ع) بتوانم دست به هر کاری بزنم. مثلاً میگویند لا اکراه فیالدین. در دین اجباری نیست اما وقتی دیندار شدی، دینداری حد و مرزی دارد. لذا افراط و تفریط نداشته باشیم.
خاطرهای نقل کنم؛ بنده کلمبو، پایتخت سریلانکا بودم. آقای شیخ عبدالحلیم، امام جمعه و از شخصیتهای علمی آنجاست، گفت جمعیتی را دعوت کردم و برایشان صحبت کردم، آنها حالا گرایش به تشیع پیدا کردهاند و شیعه شدهاند ولی در مناسبتهایی که ما نمیدانیم از کجا پیدا شده و دست کم از نظر محتوایی سندیت ندارد - مثل نهم ربیع که به روز کشتهشدن خلیفه دوم منتسب شده و طبق منابع، این اتفاق در آخر ماه ذیالحجه بوده است- به بهانه شادی دل اهل بیت یک رفتارهایی انجام میدهند و میگویند ما میخواهیم برائت خود را اعلام کنیم. شیخ عبدالحلیم میگفت حالا نمیدانیم چه کنیم.
فرض کنید یک لیوان شیر گوارا باشد اما در آن مگسی بیفتد آدم رغبت نمیکند آن را بخورد. باید حواسمان باشد که مگس تفرقه و نفرت در شیر گوارای مذهب ما نیفتد. نمیشود دم از رأفت و رحمت و زیباییهایی دین و کرامت انسان در آن زد و بعد هم زمان حرفهایی که بوی نفرت و اختلاف بین مسلمانان بدهد، مطرح کرد
فرض کنید یک لیوان شیر گوارا باشد اما در آن مگسی بیفتد آدم رغبت به میل ندارد. باید حواسمان باشد که مگس تفرقه و نفرت در شیر گوارای مذهب ما نیفتد. نمیشود دم از رأفت و رحمت و زیباییهایی دین و کرامت انسان زد و همزمان حرفهایی که بوی نفرت و اختلاف بین مسلمانان دارد، مطرح کرد. کسی که اسلام را قبول داشته باشد، باید در دوران حضور ائمه(ع) از آنها و در دوران غیبت، از نائبان عام امام مهدی(عج) و ولی فقیه تبعیت کند. مقام معظم رهبری فرمودهاند در خلوت خودتان هم مسائل اختلافی را مطرح نکنید، برای اینکه ذهن و دل انسان به اختلافات عادت نکند.
ایکنا _ بگذارید از زاویهای دیگر به این سؤال بپردازیم. به نظر میرسد این مرزها واضح نیست. خیلی از جوانان با وجود تسلط و تبعیت از دستورات مراجع معظم تقلید باز هم در تشخیص مرز بین تبّریِ مجاز و تبرّیِ اختلافافکن دچار مشکل هستند.
ما شاخصه میدهیم، یک بار مقام معظم رهبری فرمود: شیعه انگلیسی، بعضی شیعه انگلیسی را در یک فرد یا جریان خلاصه میکنند که غلط است، هر کس که از یک سری شاخصها عدول کند در قالب شیعه انگلیسی رفتار کرده است. جوان بزرگواری که میخواهد مجلس روضه یا شادی اهل بیت(ع) برگزار کند باید ابتدا ببیند که برنامهها با شریعت و عقلانیت سازگار است یا خیر. در وهله بعدی دقت کند که خدای ناکرده برنامههایش با آن اقداماتی که جریانات تفرقهافکن و جریانات اصطلاحاً شیعه انگلیسی انجام میدهند، شباهت نداشته باشد. فرمایشات و دستورات ولی فقیه در زمینه وحدت و چگونگی برنامهها و عزاداریهایی که در محضر ایشان انجام میشود، ماکت و الگوی خوبی است برای جوانانی که میخواهند ضمن عمل به آموزه مهم تولی و تبرّی، به وظیفه قرآنی وحدت اسلامی نیز پایبند باشند.
جوانان عزیز توجه داشته باشند که دچار خودرأیی نشوند. قرآن کریم میفرماید کسی امام است که «یهدون بامرنا؛ به امر ما هدایت کند»، یعنی حتی امام هم نمیتواند خودرأی باشد و باید به امرخدا و به سوی خدا هدایت کند.
جوانان عزیز توجه داشته باشند که دچار خودرأیی نشوند. قرآن کریم میفرماید کسی امام است که «یهدون بامرنا؛ به امر ما هدایت کند»، یعنی حتی امام هم نمیتواند خودرأی باشد و باید به امرخدا و به سوی خدا هدایت کند. در روایات، هیچکجا نیامده که برای تولی و تبرّی به مخالفان فحش و ناسزا گفته شود. تولی و تبرّی، امر به معروف و نهی از منکر و و همه دستورات دینی ضوابطی دارند که جوانان عزیز باید تبیین و تشریح آن را به دقت فرابگیرند. حتی آزادی بیان هم ضوابطی دارد. همین کشور فرانسه به بهانه آزادی بیان، به پیامبر اکرم(ص) توهین کرده و خشم میلیونها مسلمان را در سراسر دنیا برانگیخته است. در حالی که آزادی بیان به معنای توهین به مقدسات انسانها نیست.
ایکنا ــ اخیراً طی یکسری مباحث کلامی در قم، از سوی یکی از شخصیتها ادعا شد که شعار وحدت بین شیعه و سنی، شعاری صوری و روبنایی است چون آنها در مبنا یکدیگر را تکفیر میکنند. این ادعا در آستانه هفته وحدت واکنشهای تندی را نیز در پی داشت. نظر شما در این زمینه چیست؟
به نظر من افراط و تفریط در هیچ یک از برنامههای زندگی صحیح نیست و انسان باید مراعات خیلی مسائل را بکند، نکته دیگر اینکه انسان برای هر چیز باید تقوا را رعایت کند. تقوای در نوشتار، تقوای در گفتار. از یکسو کسی که میخواهد ادعایی مطرح کند خیلی باید مراقب باشد که مستند صحبت کند و ادله داشته باشد و بعضی مسائل را به کل تعمیم ندهد. اینکه بعضی علمای شیعه یا بعضی علمای اهل سنت در کتابهای خود نظراتی داشتهاند، قابل تعمیم به کل جریان تشیع یا تسنن نیست. از سوی دیگر کسانی هم که میخواهند نقد کنند بهتر است این کار را بدون هوچیگری و تخریب انجام دهند. خدا شهیدبهشتی را رحمت کند، حتی دشمن خود را میخواست نقد کند، با احترام سخن میگفت. لذا اگر میخواهیم انتقاد کنیم خیلی لازم است که احترام را حفظ کنیم. اگر نقد علمی داریم، نقد کنیم. چنین فضاهایی جوانان را به سمت افراط و تفریط سوق میدهد و عملاً گفتوگوهای علمی، به فضای تخریب و نقض تبدیل میشود. به پیامدهای چنین اختلافاتی نیز باید توجه کنیم. چه کسانی از این اختلافات خوشحال میشوند؟ قطعاً دشمنان اسلام و دشمنان شیعه و دشمنان جمهوری اسلامی.
ایکنا ــ این اولین باری نبود که بحث زیربنایی نبودن وحدت بین شیعه و سنی مطرح میشد. به عقیده شما به عنوان پژوهشگر و مبلغ دینی، مبانی تشیع و تسنن چگونه و کجا اجازه میدهد که با یکدیگر وحدت داشته باشند؟
بحث وحدت هم در قرآن و هم روایات وجود دارد. در بسیاری از روایات نسبت به اختلاف در جامعه اسلامی، انذار داده شده است. در منابع شیعی مثلاً در بحار، جلد 78، صفحه 81 میخوانیم که امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: لو سکتالجاهل ماختلف الناس؛ اگر شخص نادان سکوت کند مردم دچار اختلاف نمیشوند. این یعنی وحدت و عدم اختلاف در جامعه اسلامی برای حضرت علی(ع) یک ارزش است. از طرف دیگر در منابع عزیزان اهل سنت، در مسند احمد حنبلی، جلد 6، صفحه 446 از قول پیامبر(ص) آمده است:علیک بالجماعة فانما یأکل الذئب القاصیة؛ بر شما باد به کنار هم بودن که گرگ، تنها گوسفندِ جدا از قافله را میخورد.
ایکنا ــ پس این فتاوایی که از بعضی علما و متکلمان در آثارشان باقی مانده است و گفتهاند غیر ما کافر و نجس است، تکلیفش چه میشود؟
اولاً که نظر تعدادی از علمای بزرگوار، نظر همه علما و جریان شیعی نیست، من خودم شاید به نظر بعضی علمای بزرگوار نقد داشته باشم که آن را در جایش مطرح کنم. توجه داشته باشید که نظر چند عالم را نمیتوان به نظر کل علمای شیعه نسبت داد. دست کم در زمان حاضر، امام راحل(ره)، مقام معظم رهبری و اکثریت مراجع معظم تقلید چنین چیزی نگفتهاند و حتی خیلی از مراجع با وجود اختلاف نظر در جزئیات، مبنا را بر وحدت و اجتماع قلوب در جامعه اسلامی قرار دادهاند.
ثانیاً باید به موقعیت و شرایط زمان و مکان فتوایی که آن عالم داده است، توجه کنیم. گاهی یک عالم گفته است با فلان طایفه معامله نکنید که کافر و نجس هستند، شاید منظورشان کل جریان غیرشیعی نبوده است و فقط یک طایفه خاص را مد نظر داشتهاند. نکته سوم اینکه اصلاً ببینیم آیا کسی که چنین فتوایی میدهد یا از او چنان فتاوایی باقی مانده، واقعاً عالم بوده است؟ چون جریان استعمار در دولتسازی، ملتسازی و عالِمسازی ید طولایی دارد. لذا بعضی شخصیتها چه در جریان تشیع و چه در تسنن، با حمایت جریان استعمار جایگاه کسب کردهاند و با حمایت آنان فتاوایی عجیب دادهاند. بگذارید خاطرهای نقل کنم؛ یکی از علمای اهل سنت از دست فتاوای یکی از شخصیتهای وهابی ناراحت بود. به ایشان گفتم چگونه است که چنین کسی در میان شما عالم شده است و فتوا میدهد؟ گفت اینها عالم نیستند، عالم استعماریاند و برای شهرت خود فتوا میدهند.
گفتوگو از مجتبی اصغری
انتهای پیام