اگر می دانستم آشنایی باتو ونگاهت مراچنین مستانه عاشق کلمات میکندوباقلم مانوسم
خیلی سالها پیش در ازدحام بودنت خودم را گم میکردم
به دیار مهر وعطوفتت مهاجرت .
تو نمیدانی درپس این همه از تو نوشتن چه لذت وصف ناشدنی نهفته است
مثل لمس کردن سکوت ساحل دریاچه ای آرام
وقتی کنارش نشسته ای
و به یک تو خاص فکر میکنی
و دلچسب تر از آن وقتی میفهمی که همان تو خاص پنهانی تمام کلمات کنارهم چیده ات را با ولعی عاشقانه به خورد چشمانش میدهد.
باورکن راست است که لحظه ی استشمام عطرت مستأصلم به کدام رایحه ی دلپذیر در جهان نسبتت بدهم تو تنها ضمیر دوست داشتنی من هستی .
لعیاقیاثی
خیلی سالها پیش در ازدحام بودنت خودم را گم میکردم
به دیار مهر وعطوفتت مهاجرت .
تو نمیدانی درپس این همه از تو نوشتن چه لذت وصف ناشدنی نهفته است
مثل لمس کردن سکوت ساحل دریاچه ای آرام
وقتی کنارش نشسته ای
و به یک تو خاص فکر میکنی
و دلچسب تر از آن وقتی میفهمی که همان تو خاص پنهانی تمام کلمات کنارهم چیده ات را با ولعی عاشقانه به خورد چشمانش میدهد.
باورکن راست است که لحظه ی استشمام عطرت مستأصلم به کدام رایحه ی دلپذیر در جهان نسبتت بدهم تو تنها ضمیر دوست داشتنی من هستی .
لعیاقیاثی