میکارمت درسبزترین سرزمینی که خوابهم راهش نیست،
تا شاید مخمل نرم رویاهایم جوانه زند!
خنده ات گریز تمامی غمهاست
نگاهت آرامش آبی دریا
نامت ، یادآور مِهری که هرگز ننوشیده ام
غریب روزگاریست، زمانیکه، تمامی راهها
تنها به جاده ائی ختم میشود،
که درانتهایش هیچ منتظری
انتظارآمدنِ مسافری را نمی کشد!؟
محمد
تا شاید مخمل نرم رویاهایم جوانه زند!
خنده ات گریز تمامی غمهاست
نگاهت آرامش آبی دریا
نامت ، یادآور مِهری که هرگز ننوشیده ام
غریب روزگاریست، زمانیکه، تمامی راهها
تنها به جاده ائی ختم میشود،
که درانتهایش هیچ منتظری
انتظارآمدنِ مسافری را نمی کشد!؟
محمد