دلنوشته های کوچه بازاری (3)


دلنوشته های کوچه بازاری (3)

سالای دور مردم نمی دونستن چی به روزشون اومده اما چاک دهنشون رو باز کردن! حالا که می دونن چی داره به سرشون میاد زیپ دهنشون رو بستن! این وسط فقط چند نفری دهنشون سرویسه... ******** اگه همون اولِشاعر:عبدالمجید حیاتی

سالای دور
مردم نمی دونستن
چی به روزشون اومده
اما چاک دهنشون رو باز کردن!
حالا که می دونن
چی داره به سرشون میاد
زیپ دهنشون رو بستن!
این وسط
فقط چند نفری
دهنشون سرویسه...

********

اگه همون اولِ کار
گربه رو درِ حجله می کشتیم
امروز
نه گربه مون واسه رضای خدا
موش می گرفت...!
نه سگمون واسه غریبه ها
دُم تکون می داد!!!


*******

پشت یه کامیون
نوشته بود:
اسیرتم به مولا!
آخرش نفهمیدم
اسیرِ مولا بود
یا به مولا
اسیرِ کسی بود!
یه کیلومتر بالاتر خفتش کردن!
تو داشبورتش مواد بود!!!
اسیرشم به مولا!!!

*******

درِ هر سیاستی
رو دو پاشنه می چرخه:
قوی و ضعیف!
قوی که باشی
نونت تو روغنه!
ضعیف که باشی
کُلات پسِ معرکه اس!

*******

رفتیم کوه پیمایی
شدیم اون!
اومدیم راهپیمایی
شدیم این!
فقط مونده فضاپیمایی!
چی بشیم خدا می دونه!!!





م - ح - فریاد
پائیز نود و نه

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


معما / زیر 10 ثانیه نسبت فامیلی ما رو حدس بزنید !!