نامه ای به سردار دلها


نامه ای به سردار دلها

السلام ای یاور دین خدا السلام ای جاهد بی مدعا در دلم دارم تمنای وصال همچنین باشم به قربان گاه یار نیستی و رفته ای در پیش حق تا نا بینی مصیبت های خلق فرصتی خواهم که دیدارت کنم زان چه بر ماشاعر:کلثوم پیکرستان

السلام ای یاور دین خدا
السلام ای جاهد بی مدعا

در دلم دارم تمنای وصال
همچنین باشم به قربان گاه یار

نیستی و رفته ای در پیش حق
تا نا بینی مصیبت های خلق

فرصتی خواهم که دیدارت کنم
زان چه بر ما رفت آگاهت کنم

پیش حق تو حرمتی داری ولی
گر نگیری دست ، ما بی بال و پریم

تو یکی زان دلبران کشوری
کشته ی دور از دیار و میهنی

در رهی که رفته ای ما را ببر
همچو دیگر همرهان پر گهر

پس مهیا کن مسیر رفتنم
تا لباس رزم را پوشم منم

تا کنم من هم دفاع از میهنم
چون دلیران غیور کشورم

آن بهشتی را که حق آن را وعده داد
بی شما کی می شود آن موطنم

زان شراب ناب که حق نوشانید تو را
زان شراب ناب محذرومم مدار

رفته ای و برده ای با خود مرا
جسم من اینجا ، فکر من آنجا ، هر آن

در دل ما نیست جز هوای کوی تو
می رساند این مسیر ما را به تو

این رهیست که قهرمانان رفته اند
از کنارش زاد و توشه بسته اند

ما نداریم بیش از این دیگر قرار
یاد ما هم باش در پیشگاه یار

نیست دیگر عرضی نامه ی من شد تمام
نیست غیر دوریتان ملالی والسلام




حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


(تصاویر) نمایش موزیکال «شازده کوچولو»