فصل پریشانی


فصل پریشانی

دلتنگ تواَم جانا ، در گوشهٔ تنهایی با یادِ تو می‌خوانم ، امّید که بازآیی روز و شب من طِی شد ، در حسرتِ دیدارت ای عشق! چه سازد دل ، با این همه رسوایی یک معجزه می‌خواهد ، این حال پریشانم قفلشاعر:سید حسین رضویان

دلتنگ تواَم جانا ، در گوشهٔ تنهایی
با یادِ تو می‌خوانم ، امّید که بازآیی


روز و شب من طِی شد ، در حسرتِ دیدارت
ای عشق! چه سازد دل ، با این همه رسوایی


یک معجزه می‌خواهد ، این حال پریشانم
قفل دل غمگین را باید که تو بگشایی


با زمزمهٔ باران در فصل پریشانی
دل با تو قدم می‌زد ، در ساحل رؤیایی


بیچاره دل من که ، محتاج نگاه توست
یک لحظه نگاهی کن ، ای صبح تماشایی...

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


واکنش اتحادیه اروپا به حادثه انفجار در اصفهان