حادثه


حادثه

یخ زدن از دست زمستان سرد عاقبت غنچه آبانی است پیر شدن از غم یک حادثه از زدن پلک به هم آنی است هر که مترسک شده در مزرعه ماحصلش کوچ زمستانی است جام می و خال لب و زلف یار نعشگی لاله افغانی است باشاعر:محمد تقی اسدی


یخ زدن از دست زمستان سرد
عاقبت غنچه آبانی است
پیر شدن از غم یک حادثه
از زدن پلک به هم آنی است
هر که مترسک شده در مزرعه
ماحصلش کوچ زمستانی است
جام می و خال لب و زلف یار
نعشگی لاله افغانی است
با همه شوق شبانگاهیم
تیرگی شعر منم فانی است



حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


تغییر چهره زمین تا آسمون فریبا نادری ! / این اون نیست ! + 2 عکس که نمی شناسیدش !