به گمانم یک سکانس از زندگی اَم گم شده
آنجا که آفتاب طلوع کرد
در آغوش چشمانت
و من ماه را در ساحل غرور نگاهت
به تماشا نشستم؛
هنگام رفتن تو غروب شدم
همچون ماهی تنها
غم بُرنا نشست بر جانم!
آنجا که آفتاب طلوع کرد
در آغوش چشمانت
و من ماه را در ساحل غرور نگاهت
به تماشا نشستم؛
هنگام رفتن تو غروب شدم
همچون ماهی تنها
غم بُرنا نشست بر جانم!