نفرین نامه


نفرین نامه

دل کُند نفرین تو را هرشب ، که چون من زار گردی سر به رسوایی نهد نامت به دنیا خوار گردی دل کُند هرشب دعایت تا شوی آواره چون من تا اسیر چون خودت دیوانه ای بدکار گردی سوز هجرانت ندیدی با منِ عاشقشاعر:وحید علیپور

دل کُند نفرین تو را هرشب ، که چون من زار گردی
سر به رسوایی نهد نامت به دنیا خوار گردی

دل کُند هرشب دعایت تا شوی آواره چون من
تا اسیر چون خودت دیوانه ای بدکار گردی

سوز هجرانت ندیدی با منِ عاشق چه‌ها کرد
خواهمت تا مثل من از دیده‌ها خونبار گردی

مثل من هرگز نبینی در جهان یاری وفادار
خواهم اینک با همه غمهای دنیا یار گردی

خواهم از ایزد که باشی زنده تا صد سال دیگر
هی کَنی جانُ و از این ماندن تو هم بیزار گردی

گفته‌ای دیگر نمیخواهم که آیم بهر دیدار
از خدا خواهم که روزی تشنه‌ی دیدار گردی

وحید علیپور

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


تغییر ناگهانی چهره و اندام همایسریال پایتخت بعد 10 سال ! / هم لاغر هم خیلی پیر ! + عکس