انتشار «و آنکه دیرتر آمد» برای بار چهل‌وچهارم/ عرضه 122 هزار نسخه از این رُمان مهدوی به بازار نشر


انتشار «و آنکه دیرتر آمد» برای بار چهل‌وچهارم/ عرضه 122 هزار نسخه از این رُمان مهدوی به بازار نشر

کتاب «و آنکه دیرتر آمد»، ماجرای یکی از تشرفات به محضر امام زمان(عج) به چاپ چهل و چهارم رسید. طی این تعداد نشر، 122 هزار نسخه از این رُمان مهدوی به بازار نشر راه یافته است.

به گزارش خبرنگار گروه غدیر و مهدویت خبرگزاری شبستان، کتاب «و آنکه دیرتر آمد» به قلم الهه بهشتی که برای نخستین بار در پاییز سال 1377 به همت انتشارات کتاب جمکران روانه بازار نشر شد، به چاپ چهل و چهارم رسید.

بنابر این گزارش، طی 44 مرتبه تجدید چاپ شمارگان این کتاب به 122 هزار نسخه رسیده است که به تناسب مهدوی بودن محتوای آن، شمارگانی بالا و درخور توجه محسوب می شود.

این کتاب که در قالب ادبی رُمان نگارش یافته، به شرح یکی از روایات تشرف به محضر امام زمان(عج) که در کتاب «النجم الثاقب فی احوال الامام الغائب» نوشته خاتم المحدثین میرزا حسین نوری(ره) بیان شده است، پرداخته و ماجرای ملاقات یکی از منتظران راستین با حضرت بقیه الله الاعظم(عج) و عنایات ویژه حضرت(عج) به شیعیان‌شان را نقل می کند.

این کتاب به خوبی بیان می کند که راه تشرف به محضر امام عصر(عج) و ملاقات با ایشان، پرهیز از گناه و برخورداری از روحیات معنوی ویژه است نه آدرس های اشتباهی که برخی به ما داده اند. و این همان راهی است که حضرت حجت(عج) خود نیز ما را به آن فراخوانده و فرمودند: «اگر نامه های اعمال شیعیان که هر هفته به دست ما می رسد، سنگین تر از بار گناهان نبود این دوری و جدایی به درازا نمی کشید».

در بخشی از این کتاب می خوانیم: « ... نام من میرزا حسین است و شغلم کتابت. چهارده ماه پیش به بیماری سختی دچار شدم که تمام طبیبان از درمانم عاجز ماندند. دست به دامان ائمه (ع) شدم که اگر از این بیماری نجات پیدا کنم، در چهارده ماه و هر ماه یک حکایت در وصف حال ائمه (ع) بنویسم .

سیزده حکایت را نوشتم اما چهاردهمین حکایت را ، که در خورِ شأن ائمه باشد نیافتم. ناامید بودم که چطور نذرم را ادا کنم. تا اینکه یک روز مانده به تمام شدن مهلت به مجلسی دعوت شدم. رغبتی به رفتن نداشتم، اما رفتم، چون در جمع بودن مرا از خودخوری باز می داشت و عجیب آن که در آنجا حکایتی بسیار غریب شنیدم که برای مردی به نام محمود فارسی رخ داده بود و چون در جزئیات واقعه اختلاف نظر بود و من که از خوشی یافتن چهاردهمین حکایت سر از پا نمی شناختم، عزم جزم کردم که هر طور شده همان روز از زبان محمود فارسی ماجرا را بشنوم، بخصوص که فهمیدم منزلش در همان شهر و حتی در نزدیکی است. پس به اصرار ار مسلم که حکایت محمود فارسی را شرح داده بود، خواستم مرا به خانه او ببرد. حالا از مسلم انکار؛ که: « وقت گیر اورده ای …. مثلا ما مهمان هستیم و باشد فردا…. پاهایم رنجور است و ….» و از من اصرار که فردا دیر است و نذرم فنا می شود و….

عاقبت رضایت داد و به را افتادیم. راست می گوید پیرمردی است زنده دل، اما پاهایش رنجور است. هم آهسته می آمد هم قدم به قدم می ایستاد و با رهگذران خوش و بش می کرد. عاقبت طاقت نیاوردم و پرسیدم: «راه زیادی مانده؟ ...» .

علاوه بر این، کتاب «سرود سرخ انار» از دیگر آثار انتشارات کتاب جمکران نیز که نخستین بار در پاییز 77 به بازار نشر مهدوی وارد شد، تا کنون 22 مرتبه تجدید چاپ و درمجموع 66 هزار و 500 نسخه از آن به علاقمندان به مباحث مهدوی عرضه شده است.

گفتنی است، اثر جدید از الهه بهشتی در آینده نزدیک از سوی انتشارات کتاب جمکران روانه بازار نشر می شود.

پایان پیام/9

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه مهدویت

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


کلمات پانتومیم | 350 سوژه سخت ،راحت ،خنده دار +150ضرب المثل