شوکولات مغز دار


شوکولات مغز دار

گونی های برنج هندی صدقه خیرین زاغه های پیت حلبی در هر خانه فقط یک کیسه ........................... شاید چند شبی سیر بخوابند یا بفروشند و نان بخرند تا بیشترسیر بخوابند ................................... در باز شد زنشاعر:غلامرضاایلی (رضا)

گونی های برنج هندی
صدقه خیرین
زاغه های پیت حلبی
در هر خانه فقط یک کیسه
...........................
شاید چند شبی سیر بخوابند
یا بفروشند و نان بخرند تا بیشترسیر بخوابند
...................................
در باز شد
زن جوان و لاغر
پسرکی با موهای تراشیده
کله اش پهن تر از شانه هایش بود
یک کیسه برنج
یک مشت شوکولات مغز دار
ولبخند پسر
.........................
-چند سالته
-هفت سال
-بابات کجاست
مادر جواب داد
-باباش رو ندیده
مال شهرما نبود
رفت و برنگشت
دلم سوخت
-پسر بیا بغلم
استخوانهای نرمش دستهایم را ترساند
بغضم ترکید
نشد جلوی اشکم را بگیرم
سبک تر از ببری گربه 7 ماهه من بود

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


فال حافظ روزانه پنجشنبه 6 اردیبهشت 1403 با معنی و تفسیر دقیق