دروغ و خیال


دروغ و خیال

خزان غصه چه کم از بهار غم دارد؟ بدا دروغ بزرگی که صد قسم دارد دلم خزانه ی عشق تو گشت مانند وجود مرده که در خود بسی عدم دارد دمی شدم ز فراقت درون مرده ی دهر دمی که آرزوی وصل بازدم دارد غزلشاعر:سید علیرضا یزدانی

خزان غصه چه کم از بهار غم دارد؟
بدا دروغ بزرگی که صد قسم دارد

دلم خزانه ی عشق تو گشت مانند
وجود مرده که در خود بسی عدم دارد

دمی شدم ز فراقت درون مرده ی دهر
دمی که آرزوی وصل بازدم دارد

غزل بخوان که نداری چو من غزل سازی
که هم پیاله چو من روزگار کم دارد

به دیگران همه با عشوه های خود گفتی
که یار هر چه ندارد، ولی قلم دارد!

دلم ببوسد از این پس لبان قند تو را
که هر چه دارد از آن حرف خوش قدم دارد

مرا دروغ بزرگ خیال تو کافیست
خزان غصه چه کم از بهار غم دارد؟

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دانلود آهنگ omîd resûlpûr saqî derwêşan ساقی درویشان امید رسول پور