شب که پاره پاره تن بود
من ستاره می شمردم
با عبوری شاعرانه
تا ترانه تو رو بردم
شب از آشوبِ نگاهم
از تو تصویری به تن کرد
با ترانه هم صدا شد
تو رو واژه های من کرد
شعرم از حادثه بیدار
رو به لحظه ها نشستم
تو نبودی ، تو ندیدی
ذره ذره می شِکستم
می گریزد از من و شب
لحظه های بی تو بودن
می نویسم تا که باشد
آخرین شعرِ تو از من .
من ستاره می شمردم
با عبوری شاعرانه
تا ترانه تو رو بردم
شب از آشوبِ نگاهم
از تو تصویری به تن کرد
با ترانه هم صدا شد
تو رو واژه های من کرد
شعرم از حادثه بیدار
رو به لحظه ها نشستم
تو نبودی ، تو ندیدی
ذره ذره می شِکستم
می گریزد از من و شب
لحظه های بی تو بودن
می نویسم تا که باشد
آخرین شعرِ تو از من .