عشق درمیان بشرحایل است عاشق آنست که بدان مایل است
هرکسی عشقش قبول نیفتاده با قبول رنج عشق او قابل است
هردهان حراف ازعشق زند درمکرمکارگویا چون بلبل است
درگفتن حرفهای بی کنتورل آدمی بهترین گوینده وناقل است
بیهوده دل را به دریا نزنی آنکه میزند ناجی درساحل است
ورنه هرکه مدعی شناگری گوبفرماید که دریا درمقابل است
هرچه عمرکردی وچگونه زین بعد چنین عمرت زایل است
صمد هرآنچه بکنی ونکنی همانت درنهایت ترا حاصل است
پایان.
هرکسی عشقش قبول نیفتاده با قبول رنج عشق او قابل است
هردهان حراف ازعشق زند درمکرمکارگویا چون بلبل است
درگفتن حرفهای بی کنتورل آدمی بهترین گوینده وناقل است
بیهوده دل را به دریا نزنی آنکه میزند ناجی درساحل است
ورنه هرکه مدعی شناگری گوبفرماید که دریا درمقابل است
هرچه عمرکردی وچگونه زین بعد چنین عمرت زایل است
صمد هرآنچه بکنی ونکنی همانت درنهایت ترا حاصل است
پایان.