قطار سریع السیر


قطار سریع السیر

صدای سوت قطار می آید/ایستاد/ سوارشدیم/بدون مقصد،حرکت کرد/ پشت پنجره ایستاده ام/ آرام،خسته نگران/قطار سریع میرود،بی رحم و بی امان/سکوت هست حاکم/صدای چکمه ی شخصی،شکسته حاکمیت را/میان راهروشاعر:محمدامین ظفری

صدای سوت قطار می آید/ایستاد/
سوارشدیم/بدون مقصد،حرکت کرد/
پشت پنجره ایستاده ام/
آرام،خسته نگران/قطار سریع میرود،بی رحم و بی امان/سکوت هست حاکم/صدای چکمه ی شخصی،شکسته حاکمیت را/میان راهرو ایستاد/صدایش در گلو کرده/《ندارد این قطار،هیچ ایستگاهی،مقصد ما مرگ است》/همه خیره به هم/هوا طوفانی و همهمه در واگن ها/و این ریل های ناهموار/حاکم حکم کرد و ما مظلومو محکومیم/پدر،غمگین و نا آرام/ولی آرام میخندد/دلی گریان در آن سینه/تبسم بر لبان او/چه بی تاب است مادر جان/دیدگانش گریان/صدا،لرزان/مشکوک است به آینده ی فرزندان/در امیدِ ایستگاه آرامش/گونه های مادرم خشکید/سکوتِ طوفانی حاکم بود/منم در انزوای خویش/به فکر انتهای خویش/پشت آن پنجره ی بسته/تنم خسته به فکر آرزوهایم/چه بی صبرانه میتازد،قطار ناجوانمرد/پرده را کشیده ام/گذر عمر نبینم دیگر/مادرم/آخ مادرم/چرا آرام نمی گیرد؟/چرا آن چصم طوفانی،ساحلِ ساکت نمی بیند/بیا مادر در آغوشم/امیدی هست،خدایی هست/پشت این پنجره های نگران،صدایی هست،هوایی هست/خواهرم هق هق کنان،چانه از زانو جدا کرده،اشک از چشم/میدهد نوید سحرگاه روشن را/باصدایی آرام و مستعصل/پدر هنوز میخندد،ولی اینبار چشمانش/امید،لبخند زنان ما را بغل کرده/آرزو شاد است و میرقصد/کنار میزنم،پرده ی پنجره را/عجب منظره ی نابی/مادر جان،چشمانت را پاک کن،چای را بریز،که میچسبد خوردنِ این دمنوشِ داغ

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


لعیا زنگنه راه بهاره رهنما را می رود!/ عکس