«حافظ دلها» و «سردار سربدارها» تجدیدچاپ شدند/ استقبال از خاطرات مردمی درباره حاجقاسم
دو کتاب «حافظ دلها» و «سردار سربدارها» که در ایام اولین سالگرد شهادت حاج قاسم منتشر شده بودند، با استقبال مخاطبان و توسط انتشارات راه یار به چاپ دوم رسید.
به گزارش خبرگزاری شبستان و به نقل از روابط عمومی انتشارات «راه یار» دو کتاب «حافظ دلها» و «سردار سربدارها» که در ایام اولین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی منتشر شده بودند، با استقبال مخاطبان و توسط انتشارات راه یار به چاپ دوم رسید.
بنابرین گزارش؛ کتاب «سردار سربدارها»؛ خاطرات مردم سبزوار از ایام شهادت حاج قاسم سلیمانی در این شهر است که با تحقیق جمعی از محققان و به نویسندگی سیدسعید آریانژاد در 184 صفحه و قیمت 22هزار تومان منتشر شده است.
«حافظ دلها» خاطرات مردم شهر شیراز از روزهای شهادت حاج سلیمانی را روایت میکند. سیدمحمد هاشمی، محمدصادق رویگر، زهراسادات هاشمی، طاهره بشاورز، رسول محمدی و سیدحامد ترابی، تحقیق و علیرضا اشرفینسب، محمدجواد رحیمی، محمدصادق شریفی، اسماء میرشکاریفرد، زهرا قوامیفر و محمدحسین عظیمی، تدوین این کتاب را انجام دادند. «حافظ دلها» در 160صفحه، شمارگان 1000نسخه و با قیمت 20هزار تومان روانه بازار نشر شده است.
در بخشی از پیشگفتار مشترک این کتابها میخوانیم: «روایت هنری و دراماتیک از انقلاب اسلامی به روایتی دقیق از قهرمانهای نهضت انقلاب نیاز دارد. روایت قهرمانهای نهضت نهتنها بدون روایت ملت قهرمان شدنی نیست؛ بلکه ظلم به قهرمان و ملت است. قاسم سلیمانی قطعاً ویژگیهای قهرمان مدرن را دارد: شجاعت، دلیری، خستگیناپذیری، ایمان به هدف و...؛ اما آنچه قهرمان مدرن ندارد و حاجقاسم مستغنی از آن است، ارتباط عمیق و دوسویه با مردم و جامعه است. چه اینکه فرهنگ مدرن بر فرد بناست و فرهنگ انقلابی تکیه به جامعه دارد. روایت فردی حاجقاسم بدون توجه به درهمتنیدگی اجتماعیاش، ظلم به او و آرمان اوست. ماجرا جایی جالب میشود که روشنفکران غربزده این را دریافتهاند و در تحریف شخصیت انقلاب تا جایی که ممکن است، منکر ارتباطات مردمی و اجتماعیاش میشوند. اینها که ابتدا در برابر روایت انقلاب و قهرمانیهایش سکوت کرده بودند، حالا از روایت این پدیدهها منصرف نیستند؛ بلکه روایتی فردی و محصور در خود به دست میدهند.
ماجرای تشییع باشکوه و بینظیر حاجقاسم زمانی اهمیت دوچندان مییابد که این پدیده رهیافتی برای تحلیلهای جامعهشناختی و مردمشناختی در دهۀ چهارم انقلاب باشد. با این وصف، تأثیر بر علوم انسانی در ایران و شکستن تحلیلهای پوسیدۀ غربزده از جامعۀ ایرانی یکی از مهمترین دستاوردهای روایت عزاداری حاجقاسم است. این موضوع زمانی مهمتر میشود که بدانیم جریان اندیشهای در ایران در برابر پدیدههای بسیار کوچکتر و بیرمقتر، واکنشهای متعدد نظری میدهند؛ اما دربارۀ پدیدۀ شگفتانگیز تشییع حاجقاسم سکوت میکنند.
جمعآوری و انتشار خاطرهها و لحظههای خبر شهادت، عزاداری، راهپیمایی، تشییع و... از کارهای رسانهای است که هم به آثار هنری و اندیشهای مدد میرساند و هم خود سندی معتبر است برای نسلهای بعد. البته این نوع خاطرهنگاری غالباً در میان مجموعههای تاریخنگاری مهجور و پیشپاافتاده است و به همین دلیل، اهمیت جمعآوری روایتهای مردمی دوچندان میشود.»
پایان پیام/14