داغم


داغم

داغم که دستانِ ترِ سرما این شعله را از من نخواهد بُرد این باغبان دیریست می‌گرید وقتی گلِ رویای او پژمرد با این صدا از حنجرِ فریاد در شهر ما یک مرد مومن نیست به آن موذن در غروب سرخ، آیا کسیشاعر:الهه فرحی

داغم که دستانِ ترِ سرما این شعله را از من نخواهد بُرد
این باغبان دیریست می‌گرید وقتی گلِ رویای او پژمرد

با این صدا از حنجرِ فریاد در شهر ما یک مرد مومن نیست
به آن موذن در غروب سرخ، آیا کسی گفته که ایمان مُرد

من نا امیدی را نمی‌دانم، این حرف‌ها از قلبِ و جانم نیست
تقدیر من این شعر را گفته او شوق را در سینه ام افسرد

وقتی که این زاهد دم صبحش در شهر می‌گردد گناهم چیست
جای امید و آرزو این مرد تنها سیاهی مرا بشمرد

آیا کسی گفته بهشت ما در باور سردش نمی‌گنجد
او از بهشت چیزی نمی‌داند وقتی دل ما را به درد آزرد

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


بازیگر ایرانی زیباترین پسر جهان شد ! / این پسربچه بعد 14 سال جذابترین شد + عکس های مدلی...