زیبا
ای الهه ی معبد شاعران افسون شده. . .
نگاهت بیقرار میکند؛
شراب نابیست که هر چه مدتش را طولانی تر کنی
قدمت و گیراییش افرون میشود. . .
آغوشت سرزمین بیکران سبزیست که به بار مینشاند
عطرش نوید بهار نو رسیده میدهد
و مِهرش گرمای طلوع خورشید اول صبح
بر گندمزاریست که تازه از خوابی طولانی
نشاطِ رشد یافته.
اندامت شعری به توازن و درخشانی زیباترین کریستال جهان خاکیست
که دلاورترین مردان زمین بر سر تصاحبش جان بر کف گرفته
و ناکام ماندهاند. . .
لطافت روحت، نسیم جانبخش اقیانوس است
که مرغان مهاجر بر امواج بینهایتش
سبک بال و رها عزم سفری امن
برای بازگشتن به خانه میکنند. . .
صدایت موسیقی گوشنواز و آواز کُولیان دوره گرد است
از ملودی آسمانیش،حرکات اندام موزونشان
غنای شگفت انگیز شعله های فروزان آتشی جاودان میگیرد. . .
و قلبت . . .
آرزویی دست نیافتنیست که افسانهی عاشقانه اش را
سینه به سینه چون رازی در دل نهفته باید به خاک برد
تا از نیروی نهانش ریشه های این نهال بهشتی
جانی جاودان بگیرد
و شکوفه های جادوییاش را بهرخ باغ عدن بکشاند
و زمانی که به بار نشست
جز به وسوسه ای ملکوتی نتوان بدان دست یازید
مگر به قبول گناهی کبیره همچون چشیدن طعم
سیب حوا
که آدم را از عرش مینوی به برزخ زمان تبعید کرد.
و چه طعم دل انگیزی . . .
ارزشش را دارد.
تقدیم به او که شعر را
ذوق جوشیدن میآورد.
آریاج (ولگرد)
ولنتاین ۲۰۲۱
ای الهه ی معبد شاعران افسون شده. . .
نگاهت بیقرار میکند؛
شراب نابیست که هر چه مدتش را طولانی تر کنی
قدمت و گیراییش افرون میشود. . .
آغوشت سرزمین بیکران سبزیست که به بار مینشاند
عطرش نوید بهار نو رسیده میدهد
و مِهرش گرمای طلوع خورشید اول صبح
بر گندمزاریست که تازه از خوابی طولانی
نشاطِ رشد یافته.
اندامت شعری به توازن و درخشانی زیباترین کریستال جهان خاکیست
که دلاورترین مردان زمین بر سر تصاحبش جان بر کف گرفته
و ناکام ماندهاند. . .
لطافت روحت، نسیم جانبخش اقیانوس است
که مرغان مهاجر بر امواج بینهایتش
سبک بال و رها عزم سفری امن
برای بازگشتن به خانه میکنند. . .
صدایت موسیقی گوشنواز و آواز کُولیان دوره گرد است
از ملودی آسمانیش،حرکات اندام موزونشان
غنای شگفت انگیز شعله های فروزان آتشی جاودان میگیرد. . .
و قلبت . . .
آرزویی دست نیافتنیست که افسانهی عاشقانه اش را
سینه به سینه چون رازی در دل نهفته باید به خاک برد
تا از نیروی نهانش ریشه های این نهال بهشتی
جانی جاودان بگیرد
و شکوفه های جادوییاش را بهرخ باغ عدن بکشاند
و زمانی که به بار نشست
جز به وسوسه ای ملکوتی نتوان بدان دست یازید
مگر به قبول گناهی کبیره همچون چشیدن طعم
سیب حوا
که آدم را از عرش مینوی به برزخ زمان تبعید کرد.
و چه طعم دل انگیزی . . .
ارزشش را دارد.
تقدیم به او که شعر را
ذوق جوشیدن میآورد.
آریاج (ولگرد)
ولنتاین ۲۰۲۱